چکیده:
بیان مسئله : با نگاهی به نحوة تعامل انسان با محیط در طول تاریخ میتوان دریافت که انسانها پیوسته با تجرید و ایجاد قالبهای ذهنی در پی تنظیم روابط خود با محیط و سازمان دادن به آن هستند. راپاپورت در نظریه مهم خود که مقدمة شناخت محیط است، از سازماندهی محیط سخن گفته است، بنابراین نظریه، انسان پیوسته در حال سازماندهی محیط اطراف خویش است؛ چرا که ذهن انسان به تشخیص و به عبارتی ردهبندی و انتظام محیط نیاز دارد. جامعة عشایر نیز با سبک زندگی کوچنشینی همانند دیگر انسانها در پی نظم بخشیدن و معنا دادن به جهان اطراف خود هستند. از آنجا که کوچنشینان به مسکنی سبک و منعطف نیازمندند، لذا عناصر کالبدی در حداقلیترین صورت کمی، در بستر محیطی عشایر حضور دارند. بنابراین بررسی چگونگی تحقق سازمانیافتگی محیط در کالبد حداقلی مسکن عشایر مسئلهای است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
هدف : هدف از این پژوهش بررسی و شناخت دانشهای به کارگرفتهشده جهت انتظام محیط زندگی عشایر، توسط ایلیاتیان قشقایی است. به دلیل درونیبودن این دانش و دریافتهای افراد بومی از محیط، این تحقیق روشمندی و روند مصاحبه و مشاهده خاص خود را میطلبید.
روش تحقیق : در این پژوهش نگارندگان در طی مشاهدات میدانی و مصاحبههای انجامگرفته از بستر زندگی عشایر قشقایی با کمک روش کیفی و مبتنی بر توصیف-تحلیل به بررسی این موضوع پرداختهاند.
نتیجهگیری : در نتیجة تحقیق مشاهده خواهد شد که حداقلیشدن کالبد اختلالی درکیفیت سازمانیافتگی محیط زندگی عشایر ایجاد نکرده، بلکه در این محیطها با جایگزینی مولفههای سازندة نظام معنایی و مدیریت زمانی نقش کمرنگ کالبد جبران شده است.