چکیده:
درباره در قرون وسطی ما شاهد سنتزی از مباحث فلسفی دوران کلاسیک با آموزه های مسیحی هستیم که نتیجه آن شکل گیری دو نحله بزرگ فکری در این دوران است. افلاطون گرایی در نظر آگوستین با ایجاد تلفیقی منسجم از آموزه هایی همچون نظریه مثل و عرفان افلاطونی با نظریات مسیحی سلطه ای قریب به هزار سال را بر کلیسای مسیحی پدید می آورد؛ اما به سبب گسترش دامنه ارتباطات و برخوردهای حوزه تمدنی اسلام با حوزه تمدنی مسیحیت شاهد ورود آثار ارسطو به اروپای آن روزگار می باشیم. نتیجه این امر یک تغییر درون گفتمانی از افلاطون گرایی به ارسطوگرایی است که در آثار توماس آکوییناس تجلی می یابد. او سعی می کند تا ایمان گرایی مسیحی را با عقل گرایی ارسطویی به شکلی سازگار طرح نماید. این آموزه عقل گرایی در جای جای فلسفه سیاسی وی حضور دارد. به صورتی که حتی تبیین قوانین چهارگانه آکوییناس نیز در همین راستا است.
خلاصه ماشینی:
افلاطون گرايي و ارسطوگرايي در قرون وسطي 1 اسحاق سلطاني 2 سيدعلي سيديفر چکيده درباره در قرون وسطي ما شاهد سنتزي از مباحث فلسفي دوران کلاسيک با آموزه هاي مسيحي هستيم که نتيجه آن شکل گيري دو نحله بزرگ فکري در اين دوران است .
(223 11 به تبع اين مقتضيات انديشه اي و تاريخي، کتاب شهر خدا شکل مي گيرد و از اين کتاب نظريه اي پديد آمد که به قول فاستر «اگر بگوييم که اين نظريه ، در شکل هاي مختلفش ؛ توسعه بعدي افکار و اعمال سياسي مغرب زمين را از عهد خود آگوستين تا همين اواخر تحت تاثير قرار داده است ، بي گمان سخني به گزاف نگفته ايم » (فاستر، ١٣٨٨: ٤٤٦).
آن غايت حقيقي عبادت و عشق ورزي به پروردگار است و تنها زماني محقق خواهد شد که افراد در آرامش باشند؛ چون براي اينکه بتوانند مناسک عبادي شان را انجام دهند و شايستگي خود براي مشمول رحمت الهي قرار گرفتن را نشان دهند، لازم است تا آرامش و صلح ايجاد شود و به اين وسيله شروط لازم جهت ورود به شهر خدا فراهم آيد.
کاپلستون در جلد دوم تاريخ فلسفه خود چنين بيان مي کند: «ارسطوگرايي توماس چنان بديهي است که انسان گاه مي خواهد عناصر غيرارسطويي انديشه او را، با اين که يقينا وجود دارند، فراموش کند» (کاپلستون ، ١٣٨٧: ٥٤٣).
از نظر توماس ، غايت نهايي انسان ، در جهان آخرت تحصيل مي شود و همين دليل علاوه بر دولت که امري طبيعي و مشروع است ، افراد نيازمند کليسا نيز مي باشند.