چکیده:
در منطق موجهات جدید، رابطۀ جهت و سور را با فرمولهایی نشان میدهند که به افتخار ژان بوریدان و خانم روت بارکن مارکوس ـ دو منطقدان از سدۀ چهاردهم و بیستم میلادی ـ فرمولهای بوریدان و بارکن نامیده شدهاند. ضیاء موحد، لطفالله نبوی و مهدی عظیمی پیشینۀ این فرمولها را به ابنسینا میرسانند. در این مقاله نشان میدهیم که ابنسینا فقط تمایز «جهت سور» و «جهت حمل» را بیان کرده است و اشارههای او در دو کتاب شفا و اشارات نشاندهندۀ باور او به فرمولهای بارکن و بوریدان نیست. حتی پیروان ابنسینا از بهمنیار تا فخر رازی نیز از سخنان وی فرمولهای یادشده را استنباط نکردهاند. نخستین کسی که بهصراحت به این فرمولها اشاره کرده، افضلالدین خونجی است. در این مقاله نشان خواهیم داد که خونجی این فرمولها را برای قضایای خارجیه وامیزند و در بیان او برای قضایای حقیقیه نیز ابهامی وجود دارد که به آثار شارحان و پیروان او نیز راه یافته است.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله نشان میدهيم که ابن سينا فقط تمايز «جهت سور» و «جهت حمل » را بيان کرده است و اشاره های او در دو کتاب شفا و اشارات نشان دهند́Y باور او به فرمول های بارکن و بوريدان نيست .
تمايز جهت سور و جهت حمل تا آنجا که منابع تاريخی در دسترس ما نشان میدهد، نخستين کسی که به صراحت به اين تمايز اشاره کرده ، ابن سينا در کتاب عبارت شفا است : إن حق الجهۀ أن تقرن بالرابطۀ، و ذلک لأنها تدل علی کيفيۀ الربط للمحمول علی شيء (مطلقا أو بسور معمم أو مخصص ).
ابن سينا در کتاب اشارات و تنبيهات نهج رابع در پايان فصل ششم نيز به اين موضوع اشاره کرده است : الفرق بينهما أن «کل ج فبالضرورة ليس ب » يجعل الضرورة لحال السلب عـن کل واحد واحد، و قولنا «بالضرورة لا شيء مـن ج ب » يجعـل الضـرورة لکـون السلب عاما و لحصره و لا يتعرض لواحد واحد إلا بالقوة .
به نظر میرسد که اين سه اصل در آثار منطق دانان سينوی برای نخستين بار در کتاب کشف الأسرار خونجی که در بالا آورديم ، آمده است : بند دوم از عبارت وی بیهيچ ترديدی دلالت بر اصل بوريدان دارد.
٤. ارتباط جهت حمل و جهت سور با قضايای حقيقيه و خارجيه خونجی در ادامه ، به نظر میرسد که حکم های يادشده را مختص قضايای حقيقيه میداند؛ زيرا به صراحت اين حکم ها را برای قضايای خارجيه نادرست میشمارد؛ يعنی اصل های بوريدان و بارکن و عکس بارکن را برای قضايای خارجيه صادق نمیداند: و إذا کان الحکم في الموضوع علی الموجودات الحاضرة يظهر الفرق بين اعتباري الجهۀ في الضرورة و الإمکان .