چکیده:
نظریه پردازی موضوعی است که بخشی از زندگی روزمره میباشد. بسیاری از افراد نظریات خاصی در مورد چرایی و چگونگی ارتکاب جرایم دارند. تاریخ، مشحون از بحث و گفت و گوهای عام و خاص در این باره است. هر نظریه در واقع بیان یک اعتقاد است. دیدگاهی است که اجازه میدهد جهان اطراف خود را قدری بهتر شناخت. از آنجا که نوع بشر موجودی پیچیده است، نظریه پردازی در زمینه بزهکاری و به عبارتی بررسی علل اصلی بزهکاری اغلب اوقات کاری دشوار می باشد. این دشواری در ارتباط با جرایم علیه بشریت به لحاظ پیچدگی های خود این جرایم بیشتر است. هدف در این مقاله بررسی نظریههای جرم شناختی به منظور تبیین این جرایم و ارائه یک مبنا برای تحلیل نظام مند و درک مؤلفه های علت شناسانه آنها میباشد. در این راستا با توجه به این نکته که در بررسی نظریه ها نباید انتظار دست یابی به تفاسیری بی عیب و نقص یا دلیل اصلی ارتکاب این گونه جرایم داشت، به تحلیل نظری این جرایم میپردازیم و در این تحلیل ابتدا در یک مبحث، این جرایم را با توجه نظریه های کلاسیک که از قبل توسط جرم شناسان مطرح شدهاند همچون آنومی، فشار، معاشرتهای ترجیحی، یادگیری اجتماعی بررسی می نماییم و سپس در مبحث دیگر بر اساس نظریه های نوین که جدیدا توسط جرم شناسان در تحلیل جرایم مطرح شده اند همچون نظریه جرم دولتی، نظریه انطباق اجتماعی به تبیین این جرایم می پردازیم. در نهایت این نظریه ها در تعامل یا یکدیگر میتوانند بخش مهمی از واقعیت این جرایم را توجیه نمایند.
خلاصه ماشینی:
(p٢٢٨ ,٢٠٠٩ ,Maier-Katkin and othrs) برای این بیتوجهی دلایل مختلفی مطرح شده است : رایج ترین استدلال در مقابل عدم تمرکز جرم شناسان بر جرایم علیه بشریت ، مبتنی بر اصل قانونی بودن جرم می باشد.
به این معنا که جرم شناسی برای تثبیت خود به عنوان یک رشته مستقل ، دریافت بودجه و امکانات میبایست بر روی دغدغه های نظام عدالت کیفری از قبیل جرایم خیابانی تمرکز نماید تا بر روی جرایم علیه بشریت که در آنها گاهی پای نمایندگان دولت به وسط کشیده میشود.
(ولد، برنارد و اسنیپس ، پیشین ، ص ١٣) به این ترتیب با شناخت نظریه های علمی جرم شناسی درباره چرایی رفتارهای مجرمانه که بر پایه مشاهدات سیستماتیک و منطق دقیق بنا شده اند و از سوی شواهد و ادله تحقیقی حمایت میشوند، میتوانیم دست به طراحی برنامه ها و سیاست هایی بزنیم که بستر مناسب جهت تحقق اهداف نظام عدالت کیفری در مواجهه منطقی با جرایم را فراهم مینمایند.
(نجفی ابرندآبادی، ١٣٩١، ص ٥٤) به این ترتیب نظریه ساترلند دو عنصر اصلی دارد: محتوای آنچه آموخته میشود که عبارت است از ٥٤٥ شگردهای ویژه ای برای ارتکاب جرم یعنی انگیزه های متناسب ، رانش ها، توجیه ها و نگرش ها و کلیتر از آن تعابیر موافق نقض قانون و دیگری فرایندی که یادگیری مستلزم معاشرت با اشخاص دیگر است .