چکیده:
در حکمت اسلامی، نفس همواره اساس و شالوده ساختار وجودی انسان معرفی شده و در مقابل، به بدن و نقش آن در شناخت هویت انسان، کمتر توجه شده است. این در حالی است که شناخت نفس در بیشتر زوایای معرفتشناختی آن، متکی بر شناخت بدن و جایگاه آن است و این امر با دقت نظر در مباحث علمالنفس آشکار خواهد شد. در نوشتار پیش رو، چند مبحث از نفسشناسی ملاصدرا حول محور پنج پرسش بررسی شدهاند: 1. ملاصدرا چگونه از بدن و ویژگیهای جسمانی در ابطال تناسخ بهره میجوید؟ 2. ویژگیهای بدنی در حکمت متعالیه چگونه ملاصدرا را قادر به دفاع از اتحاد نفس و بدن کرده است؟ 3. صدرا چگونه با کمک بدن تعدد قوای نفس را به اثبات میرساند؟ 4. بدن در حکمت متعالیه چه کارکردی در تبیین فرایند علم و ادراک دارد؟ 5. ملاصدرا چگونه بدن و ویژگیهای آن را در اثبات جاودانگی نفس به استخدام میگیرد؟ در پاسخ به این پرسشها، استدلالهای منتهی به مطلوب، مبتنی بر مقدماتی است که وابستگی مستقیم به شناخت بدن و ویژگیهای آن دارد؛ ازجمله این مقدمات عبارتند از: تناسب مراتب قوه و فعل نفس با درجات قوه و فعل بدن، ذومراتب بودن بدن و جایگاه آن در حرکت جوهری استکمالی نفس، تغییر، ضعف یا زوال برخی از قوای بدنی در زمانهایی خاص از حیات دنیوی، مقدمهبودن حس و ادراکات بدنی در شکلگیری ادراکات فراحسی و منزّهبودن برخی از ساحتهای وجودی انسان از عوارض مادی و بدنی. با این زاویه دید خاص، نقش بدن و ویژگیهای آن در تبیین و تحلیل این پنج مسئله، انکارناپذیر خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
ملاصدرا چگونه بدن و ویژگیهای آن را در اثبات جاودانگی نفس به استخدام میگیرد؟ در پاسخ به این پرسشها، استدلالهای منتهی به مطلوب، مبتنی بر مقدماتی است که وابستگی مستقیم به شناخت بدن و ویژگیهای آن دارد؛ ازجمله این مقدمات عبارتند از: تناسب مراتب قوه و فعل نفس با درجات قوه و فعل بدن، ذومراتب بودن بدن و جایگاه آن در حرکت جوهری استکمالی نفس، تغییر، ضعف یا زوال برخی از قوای بدنی در زمانهایی خاص از حیات دنیوی، مقدمهبودن حس و ادراکات بدنی در شکلگیری ادراکات فراحسی و منزّهبودن برخی از ساحتهای وجودی انسان از عوارض مادی و بدنی.
ملاصدرا به سه نوع تناسخ قائل است و آنچه در اینجا دربارۀ ابطال آن بحث میشود، قسم نخست، تناسخ است و مراد از آن «انتقال یک نفس از بدنی به بدن دیگر در عالم ماده» است؛ خواه این انتقال از موجود اخس به اشرف باشد یا برعکس ( تناسخ ملکی)؛ اما دو قسم تناسخ دیگر نیز وجود دارد که ملاصدرا براساس مشرب فلسفی و مبانی هستی شناختی خود، آنها را میپذیرد: نخست تناسخی که براساس آن نفس از بدن دنیوی خود به بدن اخرویش - که متناسب با صفتها و خلقهای متکسب او در دنیاست - منتقل میشود، درنتیجه در آخرت بهصورت غالب بر صفاتش، ظاهر میشود (تناسخ ملکوتی) (ملاصدرا، 1391: 231-232).
به باور ملاصدرا نفس در ابتدای پیدایش خود، جوهری است جسمانی و مادی؛ اما در اثر حرکت جوهری استکمال مییابد و سیر تکاملی خود را با وصول به مراتب برتر و کاملتر وجود ادامه میدهد تا سرانجام به مرتبۀ تجرد میرسد و دارای ویژگیهای موجود مجرد عقلی میشود (ملاصدرا، 1410ق، ج8: 10و11).