چکیده:
تنازع یکی از مباحث علم دستور است که بر اساس آن بخشی از جمله همزمان چند نقش مختلف نحوی میگیرد. هدف این مقاله، تعیین و بررسی نقشهای زیباشناختی این تمهید زبانی در شعر است. هنگام ایجاد تنازع در شعر، شاعر ساختار جمله را به گونهای تنظیم میکند که واژگان، ترکیبات و جملات مختلفی، متنازعٌفیه را برای تکمیل ساختار نحوی خود به سمت خود جذب میکنند و به تعبیری، برای تصاحب آن به نزاع میپردازند. این خصوصیت موجب ساخت خلاقیتهای هنری مختلفی در شعر میشود و جملات و بخشهای مختلف شعر را مانند لولا به هم متصل میسازد و به آنها عمق و ژرفا میبخشد. ایجاد ابهام و چندمعنایی، ساخت برخی صنایع بدیعی، انسجام، ساخت زبان خاص شعری و رعایت ایجاز و دوری از اطناب از جمله کارکردهای هنری تنازع در شعر محسوب میشود. شاعر در بیشتر مواقع، آگاهانه از تنازع بهره میبرد تا بتواند زبان شعری خود را برجسته و بلیغتر سازد.
خلاصه ماشینی:
از منظر نگارنده ، تنازع در زبان فارسی هنگامی روی میدهد کـه دو یـا چنـد بخـش از یک جمله یا جملات مختلف ، برای تکمیل ساختار نحوی خود بـه واژه یـا عبـارتی نیازمنـد باشند که آن مورد تنها یک بار یا کمتر از تعداد لازم ذکر شده باشد.
مسـئلۀ ایـن تحقیـق آن اسـت کـه تنـازع چـه کارکردهـای هنـری و زیباییشناختی در شعر دارد و شاعران چگونه از ظرفیت های ایـن تمهیـد و مقولـۀ زبـانی بـه منظور برجستگی و ادبیت زبان شعری خود و پروراندن معنا بهره برده اند؟ پیشینۀ پژوهش بحث تنازع در کتاب های دستور زبان فارسی به صورت مـوجز و بـا مفهـومی محـدود آمده است .
تا جایی که نگارنده میداند، از منظر دستور زبان فارسی، مفصل ترین تحقیـق را در این زمینه جعفر شعار(١٣٥٠) به انجام رسانده که در آن به معرفی و تقسیم بندی تنازع بر اساس نقش های متنازع فیه و آوردن نمونه هایی بـرای هـر یـک پرداختـه شـده اسـت و بـه جنبه های زیباشناختی و هنری تنازع توجهی نشده اسـت .
برخی در باب ایـن صـنعت معتقدنـد در صورتی جزء صنایع بدیع شمرده میشود که : «گوینده خود به این امر وقوف داشته باشد وگرنه در صورتی که قصد مدح یـا ذم تنهـا داشته باشد، اما عبارت را طوری جمله بندی کـرده باشـد کـه خـلاف مقصـودش نیـز از آن مستفاد شود، نه تنها داخل صنعت بدیعی نیست ، بلکه به سبب همین ابهام ، سخن او از درجۀ فصاحت و بلاغت ادبی نیز خارج و ساقط است » (همان : ٢٠٦).