چکیده:
ماهیت و منافع جمهوری اسلامی ایران به طور مستمر مقاومت در برابر توسعه طلبی های امریکا در خاورمیانه را ترویج می کند؛ در نتیجـه ، حـضور امریکـا و منـافعی کـه دنبـال می کند، در تضاد با منافع ایران قرار می گیرد. با این حال، منافع کلان هر دو طرف امکان نوعی هم کاری در برخی حوزهها را ایجاد می کند، منوط به این کـه برخـی تغییـرات در رفتار سیاست خارجی امریکا تحقـق یابـد. قبـول نقـش و جـایگـاه قـدرت منطقـه ای جمهوری اسلامی ایران و عدم حمایت بی چون و چرا از اسراییل از اهم ایـن تغییـرات است . اوباما از ضرورت برخی تغییرات در سیاست خارجی امریکـا بـه ویـژه بـه منظـور بازسازی چهره قدرت جهانی این کشور سخن گفته اسـت ، امـا حـداقل در خاورمیانـه هنوز چشم انداز عملی این تغییـرات احتمـالی ظـاهر نـشده اسـت . در ایـن نوشـتار بـا بهره گیری از رویکرد اقتصاد سیاسی بین الملل تلاش می کنیم به این سوال پاسخ دهـیم : آیا روند حضور، اهداف و منافع منطقه ای امریکا در خاورمیانه تغییر پیدا کـرده اسـت ؟ * دانش یار گروه روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی (ho_pourahmad@yahoo.com) آیا این روند تهدیداتی علیه ایران در پی دارد؟ به نظـر مـی رسـد امکـان تحقـق برخـی تعاملات و هم کاریها میان دو کشور دور از انتظار نیست . مقابله بـا تروریـسم ، تـامین امنیت و ثبات منطقه ای، تضمین و تـامین صـدور انـرژی و پـیش بـرد اهـداف توسـعة اقتصادی و سیاسی در خاورمیانه که همگی تامین کنندة منـافع مـشترک امریکـا و ایـران هستند، می تواند توجه این کشورها را به ابعاد و عرصه های گوناگون و عملیاتی تعامـل و هم کاری جلب کند، و این همه با در دستورکار قرار گرفتن عملیاتی اصـل وابـستگی متقابل پیچیده امکان پذیر است .
خلاصه ماشینی:
(۲) از آنجا که در دوران پس از جنـگ سـرد و در شـرايط موجود نظام اقتصاد سياسي جهاني ، بيش ترين آسيب پذيري امنيتي ايالات متحده از محل «تهديدات نامتقارن» بازيگران بين المللي دولتي و غيردولتي است ،(۳) و نيز از آنجـا کـه ويژگي هاي ايدئولوژيک منطقة خاورميانه هم چنان تهديد عليـه منـافع ليبـرالدمکراسـي غرب و نظام سرمايه داري جهاني به رهبري امريکـا را تقويـت مـي کنـد، تـداوم تـلاش امريکا در جهت برخورد با اين تهديدات امري استراتژيک بـراي کـاخ سـفيد محـسوب (۴) مي شود.
پرسش هاي اصلي اين مقاله را چنين مي توان مطرح کرد: آيا روند حضور، اهـداف و منافع منطقه اي امريکا در خاورميانه تغيير کرده است ؟ آيا اين روند تهديداتي عليه ايـران در پي دارد؟ فرضية اصلي مقاله را چنـين مـي تـوان مطـرح کـرد: بـه دليـل تـداوم عـدم هم سويي و بعضا برخورد برخي اهداف و منافع کلان و استراتژيک امريکا در خاورميانه با ساختارهاي موجود منطقه اي و به ويژه جايگاه و منافع نظام جمهوري اسلامي ايـران، هم چنان از اين حيث تهديداتي متوجه امنيت و منافع ملـي کـشور اسـت .
تحت تأثير بحران عظيم مالي در امريکـا و جهـان، و در راسـتاي اهـداف و برنامه هاي رئيس جمهور جديد، سياست خارجي اين کشور در خاورميانـه چـه تغييـري خواهد کرد؟ آيا رفتار سياست خارجي امريکا بر اسـاس آنچـه ريـيس جمهـور جديـد اعلام کرده، تغيير خواهد کرد؟ آيا مي توان منتظر تغييرات جدي در سياسـت خـارجي و مباني اقتصادي، فرهنگي و امنيتي نگاه امريکا به خاورميانه از ٢٠٠٩ به بعد بـود؟ بـاراک اوباما در نطق پس از پيروزي در انتخابات مهم ترين هدف استراتژيک خود را «بازسازي و ترميم چهرة مخدوش قدرت جهاني امريکا» اعلام کرد.