چکیده:
بی شک، موضوع هستهای ایران یکی از مهمترین موضوعات تاریخ دیپلماسی بوده که اهمیت آن در ده ه اخیر باعث شد تا دو عرصه سیاست داخلی و خارجی ایران تحت تاثیرش قرار بگیرند. شروع بحران هستهای از بیانی ه سعدآباد تا برجام، راهبردهای متعددی را برای نخبگان ایران بر جای گذاشت و مآلا، باید این دوران را در یک سیر مرتبط با محیطهای منطقهای مورد ارزیابی قرار داد. در این پژوهش، به این سوال اصلی پاسخ خواهیم داد «که دیپلماسی هستهای ایران در بستر زمانی «2015- 1997»، چه راهبردها و الگوهای رفتاری را از منظر نظری جیمز روزنا (با تاکید بر متغیر محیط منطقهای) در دستور کار قرار داده است؟» در پاسخ به سوال اصلی، این فرضیه مطرح می شود که «الگوی رفتاری دیپلماسی هستهای ایران در دولت های مختلف نسبتا پایدار بوده، لیکن رفتار انطباقی، تحت تاثیر متغیرهای بیرونی شاهد پویشهای متعددی بوده است. بدین سان، ارتباط مستقیمی بین الگوی رفتاری ایران و محیط منطقه ای آن وجود دارد». روش پژوهش، تاریخی-تحلیلی و شیوه گردآوری دادهها نیز کتابخانهای، استفاده از مجلات، مقالات معتبر و منابع اینترنتی است
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش ، به اين سؤال اصلي پاسخ خواهيم داد «که ديپلماسي هسته اي ايران در بستر زماني «۲۰۱۵- ۱۹۹۷»، چه راهبردها و الگوهاي رفتاري را از منظر نظري جيمز روزنا (با تأکيد بر متغير محيط منطقه اي ) در دستور کار قرار داده است ؟» در پاسخ به سؤال اصلي ، اين فرضيه مطرح مي شود که «الگوي رفتاري ديپلماسي هسته اي ايران در دولت هاي مختلف نسبتا پايدار بوده ، ليکن رفتار انطباقي ، تحت تأثير متغيرهاي بيروني شاهد پويش هاي متعددي بوده است .
لذا، با ناکامي در نتايج سعدآباد و موکول شدن موضوع به توافق نامة بروکسل -که در طي آن از ايران خواسته شد تا در ازاي بسته شدن پرونده ، ساخت و مونتاژ قطعات سانتريفيوژ را به صورت تعليق درآورد، اما باز پرونده بسته نشد و از مسير خود خارج شد-در تيرماه ۱۳۸۳ هيأتي از ايران براي مذاکره به پاريس رفت ، ولي اين مذاکرات تا به امروز هم رازآلود باقي مانده و ديپلماسي ايران نيز وارد فاز جديدي شده است .
نمايندگان غرب و خاوير سولانا متعاقب آن ، در ۱۴ ژوئن ۲۰۰۸ (۲۵ خرداد ۱۳۸۷) بستة جديد خود را مبني بر حوزه هاي مختلف بيان کردند، اما انجام مذاکره در اين مورد را باز هم منوط به تعليق غني سازي از سوي ايران کردند (غريب آبادي ، ۱۳۸۸: ۱۴۳-۱۴۱).