چکیده:
دیرسالیست که اصطلاح روح قانون و موارد مشابه آن (مذاق شریعت، مقاصد شریعت، اصول کلی حقوقی و....) در ادبیات حقوقی ما کاربرد فراوان یافته است. تبیین و کشف مبانی نظری روح قانون و بررسی حجیت آن در قوانین موضوعه، گرهگشای بسیاری از مسائل خواهد بود. به دیگر سخن در کشورهای با حقوق موضوعه با وجود تلاش مقنن در جهت پیشبینی غالب مسائل و لحاظ احکام آنها در قوانین و بنا نهادن منطق تقنینی خود براساس نگاهی موشکافانه به همراه حدسیات زیرکانه، باز در موارد بسیاری با سکوت، اجمال و تعارض نصوص قانونی مواجه میشویم و بهعنوان یک حقوقدان، در مقام کشف اراده مقنن و حکم مطلوب، دچار تنگنای معرفتی شده و حاجت به فراخنایی چون روح قانون برای یافتن گزیر و گریز از صعوبت بیقانونی لازم میآید. در این بین گاه روح حاکم بر کلیت قانون و گاه روح حاکم بر هر یک از مواد قانون، میتواند برای رهایی از تنگنای معرفتی فریادرس باشد و با تمسک به روح قانون میتوان تفسیری دقیقتر از قانون ارایه داد و حتی این ابزار میتواند راهنمای قانونگذار در وضع قوانین و موثر در ایجاد رویههای قضایی باشد.
خلاصه ماشینی:
به دیگر سخن در کشورهای با حقوق موضوعه با وجود تلاش مقنن در جهت پیش بینی غالب مسائل و لحاظ احکام آنها در قوانین و بنا نهادن منطق تقنینی خود براساس نگاهی موشکافانه به همراه حدسیات زیرکانه ، باز در موارد بسیاری با سکوت، اجمال و تعارض نصوص قانونی مواجه میشویم و به عنوان یک حقوقدان، در مقام کشف اراده مقنن و حکم مطلوب، دچار تنگنای معرفتی شده و حاجت به فراخنایی چون روح قانون برای یافتن گزیر و گریز از صعوبت بیقانونی لازم میآید.
به دیگر سخن در کشورهای دارای حقوق موضوعه با وجود تلاش بسیار مقنن در جهت پیش بینی غالب مسائل احتمالی و لحاظ احکام آنها در قوانین و بنا نهادن منطق تقنینی خود براساس نگاهی موشکافانه به همراه حدسیات زیرکانه ، باز متاسفانه شاهد آن هستیم که در موارد بسیاری با سکوت، اجمال و تعارض نصوص قانونی مواجه میشویم و یا مسایلی مستحدثه بروز یافته که کشف احکام آنها از قوانین سابق به سادگی ممکن نیست و به عنوان قاضی، وکیل یا حتی یک محقق در علم حقوق، در مقام کشف اراده مقنن و حکم مطلوب، دچار تنگنای معرفتی شده و حاجت به فراخنایی چون روح قانون برای یافتن گزیر و گریز از صعوبت بیقانونی لازم میآید تا با تمسک بر آن بتوان رفع شبهه نموده و حکم واقعی حاکم بر مسئله را استخراج کرد.