چکیده:
زبان فارسی در طول حیات خود فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. یکی از آنها رویارویی با زبان عربی است. استفادة نویسندگان از این زبان در آثار فارسی، به سبب گسترش نفوذ آن، نوعی برجستگی ادبی به شمار میآمد و حتی برخی شاعران به تازیسرایی میبالیدند. خاقانی شروانی ازجملة این شاعران است. او به دو زبان فارسی و تازی شعر سروده است و چنانکه خود بیان میکند دیوانی به زبان تازی داشته است. برخلاف سخنان برخی پژوهشگران امروزی، تازیسرایی خاقانی در بعضی منابع تاریخی و تذکرهها آمده است؛ تاریخ گزیدۀ مستوفی، نفحات الانس جامی و مجالس النفائس امیرعلیشیرنوایی از این جمله است. این جستار برخی از ویژگیها و شگردهای تصویرگری اشعار خاقانی را بررسی میکند که ناآشنایی بعضی محققان با آنها به ترجمه، شرح و تفسیر نادرست اشعار عربی وی انجامیده است. خاقانی در اشعار عربی خود از صنعتهای بلاغی بسیاری استفاده کرده است. بیشترین صنعتهای کاربردی در اشعار عربی خاقانی عبارت است از: جناس، اغراق، تلمیح و حروفگرایی. کاربرد صنعتهای متعدد بلاغی، تصاویر گاه پیچیده و اصطلاحات علوم مختلف، اشعار عربی او را نیز همانند قصایدش جزو اشعار فنی قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
همچنین مستوفی در تاریخ خود دو بیت عربی از خاقانی نقل میکند که دربارۀ جمالالدین بابویه رافعی سروده شده است (همان: 803): الی اللهِ فی الحشرِ بعد النَّبی اَری ثانی الشافعی الشّافعی و لیس لِصبحِ الدَّهر لی خافضاً فبَابُویَه الرّافعی الرَّافعی (خاقانی، 1378: 962) معنی بیت: در روز قیامت نزد خداوند بعد از پیغمبر اکرم(ص) شافعیِ دوم را شافع خود میدانم و روزگار نمیتواند شأن و قدر مرا بکاهد چراکه بابویة رافعی بالابرندة شأن و منزلت من است.
2ـ2 عربیدانی خاقانی و تسلط او به زبان تازی خاقانی که به احتمال زیاد زبان عربی را هم مانند علوم دیگری چون طب در کودکی نزد عمویش آموخته و پس از مدتی چنان در زبان عربی مهارت یافت که در مکه و در وصف کعبه قصیدهای سرود و بزرگان مکه آن را به زر نوشتند: پارم به مکه دیدی آسودهدل چو کعبه رطباللسان چو زمزم و بر کعبه آفرینگر شعرم به زر نوشتند آنجا خواص مکه بر بینظیری من کردند حاج محضر (خاقانی، 1378: 187) همچنین از مهارت و استادی خود در زبان تازی، از قول ممدوح خود میگوید: گوید استاد است اندر طرز تازی و دری نظم و نثرش دیدم و مدح و نسیبش یافتم (همان: 907) در ابیاتی نیز اشاره میکند که دو دیوان داشته، یکی به تازی و دیگری به پارسی بوده است: در دو دیوانم به تازی و دری یک هجاء فحش هرگز کس ندید (همان: 873) باتوجهبه این ابیات، احتمالاً تعداد ابیات عربی خاقانی بیش از آن چیزی بوده است که اکنون در دست است.
خاقانی خود نیز در اشعار فارسی و عربی بارها به این طرز خاص شاعریاش اشاره کرده است.