چکیده:
پرداختن به مقوله «کنترل جمعیت» از جهات گوناگونی لازع به نظر می رسد؛ از سوبی:
بحرانهای ناشی از کثرت جمعیت و کمبود امکانات مادی و معنوی, برخی راواداشته تا
بر لین ابده تکیه زنند که تنها راه نجات بهره گیری از روش های کنترل و در نتیجه، کاهش
رشد جمعیت است و از سوبی دیگره گروهی نه تنها افزایش جمعیت را سبب به وجود
آمدن چنین بحران هایی در جهان نمی دانند بلکه آن راعامل اصلی پیشرفت و توسعة
مادی و معنوی جامعه در عرصههای گوناگون می شمارند. ان گروه معتقدند که نگاه
کاهش گرایانه و توصیه به حداقل زاد و ولد نباید با غفلت از پیامدهای منفی اش در ابعاد اخلاقی، اجتماعی، صنعتی و توسعةاقتصادی و تتهایه امید کسب آراست و آسایش
زود گذر زندگی مورد اهتمام و تبلیغ قرار گیرد.
رویکرد اسلام نسبت به کنترل جمعیت بر مسیر اعتدال است. لین نوشتار با هدف تین
نگاه میانة اسلاع به این مقولم پس از مفهوم شناسی مختصر ،ابتدا به ذ کر ادلة طرفداران
کنترل جمعیت و سپس به نقل مهم ترین ادلة موافقان افزایش جمعیت و مخالفان آن و بعد
از آن به بیان نظربة مبانه همت پرد اخته است و سعی بر آن داشته این دو روبکرد
درون دینی رابه آشتی برساند.
خلاصه ماشینی:
» ثالثا، نظریۀ اکثر فقها با استناد به آیات و روایات و سیرۀ عملی اهلبیت علیهمالسلام این است که انگیزۀ افزایش جمعیت مسلمانان مانع از جواز پیشگیری از بارداری نیست، به شرط آنکه جواز محدود کردن تولد فرزند منجر به فعل حرامی مانند نظر به عورت، سقط جنین یا نقص عضو نگردد.
محض نمونه: گرچه ظاهر کلام شیخ مفید دلالت بر حرمت عزل در فرض مذکور دارد، اما از این حکم میتوان جواز اصل عزل و جلوگیری از حاملگی را به دست آورد که البته نتیجهای جز کاهش زاد و ولد و کنترل جمعیت و تنظیم خانواده ندارد؛ زیرا مشروط کردن این عمل بر رضایت زن مخالفتی با صحت عزل و در بعضی از مواقع، ضرورت آن ندارد.
گرچه کثرت نسل مورد تأکید متون دینی است، اما به نظر میرسد این تأیید به صورت مطلق نباشد؛ در برخی آیات و روایات اوصافی برای فرزندآوری آمده است که مشعر به علیت است و میتواند قول به تکثیر نسل را قید بزند.
بر اساس نظریۀ میانه، از سویی، رشد جمعیت باید در حدی برنامهریزی شود تا نیروی انسانی مورد نیاز جامعۀ اسلامی را تأمین کند و افزون بر حفظ نسل، به حکم آیۀ نفی سبیل ، راه نفوذ قدرتهای بیگانه را ببندد و از سویی دیگر نباید کیفیت جمعیت، جایگاه خاص خویش را از دست داده و وظیفۀ تربیت و اصلاح به فراموشی سپرده شود؛ چرا که «تنها فرزندی مایۀ سعادت آدمی است که نیکوکار باشد».