چکیده:
یکی از موجبات ارتداد که احکام ویژهای در نظام کیفری اسلام بر آن مترتب میشود انکار یکی از ضروریات دین است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا در انکار ضروری دین ـ که موجب ارتداد است ـ علم و آگاهی شخص انکارکننده هم نقش دارد یا اینکه انکار ضروری دین به هر صورتی که باشد موجب ارتداد میشود؟ در مقاله حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی به نقش علم در انکار ضروری دین پرداختهایم و نتایج حاصل از آن در مجموع بیانگر این است که علم و آگاهی انکارکننده به ضروری دین بودن آنچه انکار میکند از شروط اصلی تحقق ارتداد است. پس از بررسی اختلاف موجود بین فقهای امامیه در خصوص اینکه آیا انکار ضروری دین سبب مستقل برای ارتداد است یا انکاری که مستلزم انکار دین شود موجب ارتداد است؟ به این نتیجه رسیدهایم که انکاری موجب ارتداد است که مستلزم انکار دین باشد. بر همین اساس اگر انکار ضروری دین به دلیل وجود شبههای از طرف انکارکننده باشد نه تنها موجب ارتداد نیست، بلکه باید به شبهه او پاسخ داده شده و مورد ارشاد و راهنمایی عالمانه قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
به نظر می رسد ضروری دین همه جا همانند قضایای ضروری منطقی نباشد که نیازمند به دلیل نداشته باشد چون ممکن است منکر ضروری دین از اشخاصی باشد که برخی از احکام اسلامی را به دلیل شبهه ای که برایش حاصل شده است جزو ضروریات دین نمی داند و نیازمند به اقامه دلیل و استدلال و ارشاد و راهنمایی دارد به همین دلیل عده از فقها معتقدند انکار ضروری دین به خودی خود و مستقلا موجب کفر نیست بلکه اگر منکر ضروری دین متوجه این نکته هست که آنچه انکار می کند جزو ضروریات دین است ؛ و با این حال آن را انکار می کند مرتد محسوب می شود.
برخی از فقهای معاصر نیز گفته اند چون اسلام مطابق با فطرت و منطق می باشد و در اصل و فرع دین چیزی نیست که با عقل سلیم منافات داشته و با فطرت پاک انسان ها در مخالفت باشد، بنابراین اگر شبهه ای برای کسی پیش بیاید که بخاطر آن ضروری دین را انکار کند ناشی از عدم تحقیق کامل او در دین است و چنین شخصی در دقت و تعمق خود کوتاهی نموده است ، لذا شخص باید توبه کند، البته بخاطر احتیاط و مراعات مسئله حفظ خون و جان انسانها تا سه روز به او مهلت توبه داده می شود [نکـ : ٢٦، ص٧٠٣؛ ٢٤، ج٣، ص٣٧١].