چکیده:
ادبیات نمایشی در کنار ادبیات روایی و حماسی، از شاخههای اصلی ادبیات محسوب میشود که از زمان ارسطو تا قرن هجدهم میلادی به دو ژانر اصلی تراژدی و کمدی تقسیم شد. داستان رستم و سهراب است که نمونهای از داستانهای حماسی و پهلوانی ایران است، شاخصههای تئاتری ارسطویی را در خود جای داده است. این داستان بر پیرنگی استوار است که شالوده آن نمایش اراده شخصیت اصلی برای یافتن پدر در مناقشهای دراماتیک است. هدف فردوسی تزکیه احساس است که با برانگیختن حس همدردی در مخاطب، ایجاد میشود. این مقاله با استناد به مبانی تئاتر ارسطویی برگرفته از کتاب «بوطیقا»، به بررسی عناصر نمایشی در داستان رستم و سهراب میپردازد تا دیدگاه ارسطو در مورد ادبیات نمایشی مشخص گردد، آنگاه خواننده برداشتی جامع راجع به خصوصیات این نوع تئاتر و تأثیر آن در داستان مذکور پیدا کند.
خلاصه ماشینی:
از جمله سؤال هاي مهمي که براي خواننده مطرح ميشود اين است که مشخصه هاي تئاتر ارسطويي بر مبناي بوطيقاي او چيسـت ؟ دلايـل جذابيت اين شيوه نمايش کجاست ؟ پيشينه تحقيق محمود کمالي در مقاله «بررسي تطبيقي داسـتان رسـتم و سـهراب بـا برخـي مـوارد مشابه در اساطير جهان »(نشـريه پـژوهش ادبيـات معاصـر جهـان : شـماره ٥٥، زمسـتان ١٣٨٨، صص ١١٧-١٣٠)، و سهراب ابراهيمي در مقاله «مقايسه تراژدي رستم و سـهراب با اوديسه و اوديپوس »(مجله زبان و ادبيات فارسي، شماره ٢١، بهار ١٣٨٨، صـص ١٣٠- ١٤٢) و حسين محمد صـالحي دارانـي در مقالـه اي بـا عنـوان «بازشـناخت در رسـتم و سهراب و تراژدي اديپ شهريار»(فصلنامه ادبيات عرفاني و اسطوره شناختي، شـماره ١٤، بهار ١٣٨٨، صص ٩٧-١١١)، با رويکردي تطبيقي به داستان رستم و سـهراب و مقايسـه آن با اساطير يونان پرداخته اند و همچنين کارکرد عناصر پنج گانه ساختار هرمي فرايتاگ در داستان رستم و سهراب در مقالـه «واکـاوي جنبـه هـاي دراماتيـک داسـتان رسـتم و سهراب شاهنامه بر پايه درام شناسـي ارسـطو»(فصـلنامه پـژوهش زبـان و ادب فارسـي، داستان رستم و سهراب در بررسي تطبيقي با تراژدي ارسطويي/ ٨١ شماره ١٧، تابستان ١٣٨٩، صص ١-٣٠) مورد توجه و بررسي محمدرضا نصـر اصـفهاني، سيد مرتضي هاشمي و داود حاتمي قرار گرفته است .