چکیده:
بداء آموزهای است که در مکتب انبیاء پیشین بوده، اما در مکتب اسلام باز تولید و برجسته شده است و منافاتی با علم پیشین الهی و قضا و قدر ندارد؛ زیرا علم به تغییر، غیر از تغییر در علم است. یگانه منبع بداء، نصوص دینی است؛ هرچند عقل میتواند حقانیت آن را درک و اثبات کند. بداء مبنایی دارد که مستخرج از همین منابع دینی است که عبارتند از: علم و قدرت مطلق الهی، حدوث اراده و مشیت الهی، جمع بین توحید افعالی و مختار بودن انسان، مراحل مختلف تحقق خارجی حوادث جهان، منحصر نبودن نظام حکیمانه در یک نظام خاص، لزوم امتحان الهی و برقراری تعادل بین خوف و رجا. بداء، اصلی است که تنها در بخشی از مقدرات رخ میدهد و در عالم کون و فساد و لوح محو و اثبات و در اوامر امتحانیه است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به بررسی منابع و مبانی نظری بداء از دیدگاه تشیع میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"ک: موسوی، 1396: 34 ـ 33) معنای اصطلاحی بداء بداء بهمعنای آگاهی یافتن جدید و پشیمانی از رأی پیشین درباره خدا پذیرفته نیست؛ زیرا مستلزم بروز دگرگونی در علم خداوند و تبدل اراده و عدم احاطه او به گذشته و آینده و نیز مستلزم این است که ذات خدا محل حوادث باشد؛ ولی بداء به معانی ذیل میتواند صحیح باشد: الف) اینکه امری را خدا میدانست و انسان نمیدانست؛ نظیر ماجرای ذبح حضرت اسماعیل.
حدوث مشیت و اراده الهی و تجدید آن در مورد مشیت و اراده الهی، بحثهای زیادی شده است؛ اما آنچه از مجموع آیات و روایات برمیآید، این است که اولا اگر چه اکثر فلاسفه، اراده را همان علم معرفی کردهاند، (ابن سینا، 1373: مقاله 8، فصل 7؛ ملاصدرا، 1981: 6 / 231 و 341) اراده، غیر از علم است؛ زیرا علم به همهچیز حتی فروض غیرمحقق هم تعلق میگیرد؛ ولی فقط آنچه تحقق یافته، مورد مشیت و اراده حق قرار گرفته است؛ ثانیا، اراده بهمعنای قدرت بر انجام کار، یک صفت ذاتی است؛ ولی اراده بهمعنای انجام کار، یک صفت فعلی و حادث است و خدا اراده آزاد دارد و میتواند انجام دهد یا ترک کند؛ ثالثا، مشیت در مقام فعل، پیش از اراده است و مشیت بهواسطه اراده تثبیت میشود و تقدیر پس از اراده است و قضا نیز تحکم بخشیدن به مقدرات است."