چکیده:
هدف: کونتین اسمیت طی مقالاتی مدعی شده است اگر کیهان شناسی کوانتومی مبتنی بر قانون تابع موج هارتل- هاوکینگ صادق باشد، فرض وجود خدای خداباوری سنتی، ما را دچار تناقض می کند. محقق در این مقاله انتقادی، بر اساس مفهوم قانون بر این استدلال وارد شده است.
روش: روش این تحقیق، تحلیل عقلانی به همراه استفاده از یافته های علمی بوده است.
یافته ها: تعبیر اسمیت، بر پدید آمدن جهان از «هیچ چیز حقیقی» تاکید دارد، که با آرای نمایندگان مهمی از تلقی های اصلی؛ یعنی تلقی انتظام از قوانین طبیعت، تلقی مبتنی بر واقع گرایی کلیات از قوانین طبیعت، تلقی ضد واقع گرایانه از قوانین طبیعت و تلقی ضد تحویل گرایانه از قوانین طبیعت، سازگاز به نظر نمی رسد.
نتیجه گیری: بر اساس آرای نمایندگان مهمی از تلقی های اصلی در مورد قوانین استدلال اسمیت و ادعای وی در مورد «هیچ چیز حقیقی» معتبر به نظر نمی رسد.
Objectives:Quentin Smith in his papers has claimed that believing in Hartle-Hawking wave function law as a kind of quantum cosmological model imply the denying of traditional theism، because they are in contradiction. There are many criticisms to his argument، but I criticize the argument by appealing to the concept of laws of nature.
Method: The method of the present research is a logical and rational analysis with scientific achievements.
Results: There are four main viewpoints about what is to be a law of nature، i.e. regularity theory viewpoint; universal theory viewpoint; antirealist viewpoint; and antireductionist viewpoint.
Conclusion: The author of the present paper introduces some important advocators of each viewpoint and concludes that the Smith interpretation of Hartle-Hawking wave function law is inconsistence with them.
خلاصه ماشینی:
قانون هارتل هاوکینگ و پدید آمدن جهان از هیچ چیز حقیقی سعید معصومی چکیده هدف: کونتین اسمیت طی مقالاتی مدعی شده است اگر کیهانشناسی کوانتومی مبتنی بر قانون تابع موج هارتل- هاوکینگ صادق باشد، فرض وجود خدای خداباوری سنتی، ما را دچار تناقض میکند.
پرسش مهم برای این مقاله این است که در این تلقی وقتی قانونی به طور احتمالاتی بیان میشود، چگونه باید آن را معنی کنیم؟ فرض کنید قانون احتمالاتی به این صورت باشد که با احتمال p، aای که F است، G است، اکنون این قانون را چگونه باید تعبیر کنیم؟ این قانون، در تلقی انتظام، به صورت ذیل تعبیر میشود: اگر تعداد تمام مواردی که تشکیلدهندۀ F است، n باشد، آنگاه به نسبت p از آنها G است؛ یعنی به تعداد m از این Fها، Gاند که در آن .
از طرف دیگر، اگر فرض کنیم تنها یک جهان وجود دارد، در این صورت معلوم نیست قانونی که بر اساس انتظام فهمیده میشود، چگونه نظمی را در نمونههای خود بیان میکند و به علاوه، همان طور که گفته شد، روشن نیست که در «هیچ چیز محض» چگونه انتظامی برقرار است.
بنابر این، اگر قانون تابع موج هارتل- هاوکینگ را به صورت خلق جهان از هیچ چیز حقیقی بیان کنیم، بر اساس تلقی ونفراسن، این تعبیر نمیتواند صادق باشد.