چکیده:
التزام به قاعده فلسفی «کل حادث تسبقه قوه الوجود و ماده تحملها» که مستلزم استحاله خلق موجود حادث از عدم است، از سویی با ظاهر متون دینی ناسازگار می نماید و از سوی دیگر موجب ارائه تفسیر بسیار غریبی از برخی معجزات منقول در قرآن کریم شده است. ازآنجاکه حمل متون دینی برخلاف ظاهر بدون دلیل قطعی، در شرع مقدس اسلام جایز نیست، این احتمال در ذهن شکل می گیرد که شاید قاعده مذکور مبتنی بر عقل صریح و نتیجه برهان عقلی تام نباشد. اهتمام به این مطلب مهم، نویسنده را به این نتیجه رهنمون ساخته که نه تنها ادله این قاعده تام نیستند، بلکه بر فرض تمامیت، بر نظریه کون و فساد مبتنی اند؛ ولی نظریه حرکت جوهری که نزد محققان مقبول و مشهور است، نه تنها مصداقی برای موضوع این قاعده باقی نمی گذارد، بلکه مستلزم استحاله مسبوقیت حادث زمانی به ماده است! در نتیجه نیازی به حمل ظواهر متون دینی بر خلاف ظاهر و پذیرش تفسیرهای غریب از معجزات نیست.
خلاصه ماشینی:
"مشکل وقتی آشکارتر میشود که بدانیم اساسا یکی از انگیزههای طرح قاعدة «حادث زمانی»، پاسخ به این پرسش بوده است که اگر فاعلیت خالق تعالی تام و نسبت او به حوادث مادی در همة زمانها و همة مکانها مساوی است، مرجح خلق آنها در زمان خاص و مکان معین چیست؟ بر این اساس بود که فیلسوفان با اثبات لزوم وجود استعداد یا قوة قریب حادث در مادة سابق، همان را مرجح وجود برخی از حوادث در زمان و مکان و ماده خاص دانستند؛ اما وجود قابلیت به معنای قوة بعید نمیتواند مرجح حدوث حادث در زمان خاص و مکان خاص و ماده خاص باشد؛ زیرا این قابلیت و قوة بعید در همة اجسام مادی و دارای هیولا وجود دارد.
نتیجه گیری بر اساس آنچه گذشت علاوه بر اینکه ادلة این قاعده مخدوش است، اصل قاعده نیز بر نظریة کون و فساد و اعتقاد به حدوث پدیدههای جدید، اعم یا از صورتهای نوعیه اعراض آنها مبتنی است؛ درحالیکه بنا بر نظریة حرکت جوهری که مورد پذیرش فیلسوفان پس از صدرالمتألهین است، هیچ صورت نوعیه یا عرض جدیدی در عالم ماده حادث نمیشود و در نتیجه موضوع این قاعده، یعنی حادث زمانی هیچ مصداقی در عالم نخواهد داشت؛ زیرا بنا بر حرکت جوهری کل عالم ماده یک موجود واحد سیال با یک صورت سیال است؛ و صورتهای نوعیه و ماهیات مختلفی که گمان میرود حادث میشوند، در حقیقت صورتها و ماهیتهای انتزاعی از مقاطع فرضی یک حرکت جوهریاند."