چکیده:
موضوع «عدالت» از دیرباز، جزو مهمترین مباحث و دغدغههای بشر و اندیشمندان علوم گوناگون بوده است. عدالت حیات و بقای نظامهای اجتماعی، همچون سازمان را استمرار میبخشد و عناصر سازمانی را در کنار یکدیگر منسجم میسازد، درحالیکه بیعدالتی موجبات جدایی و اضمحلال آنها را فراهم میآورد. از سوی دیگر، یکی از وظایف اصلی مدیریت، انگیزش کارکنان است؛ یعنی ایجاد و یا تقویت نیروی درونی در کارکنان که موجب بروز و تداوم رفتارهای خاصی میگردد. مهمترین عاملی که باعث ایجاد انگیزه در کارکنان میشود عدالت است. هر سه نوع عدالت (توزیعی، رویهای، مراودهای) اثری مستقیم بر انگیزش منابع انسانی دارند. این پژوهش برآن است با رویکردی «توصیفی-تحلیلی» به تبیین تاثیر «عدالت توزیعی» بر انگیزش منابع انسانی در سازمان از نگاه «نهجالبلاغه» بپردازد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که «عدالت توزیعی» به معنای «عادلانه بودن در تقسیم کار و گزینش نیروی انسانی، پرداختها، توزیع پاداشها و اعمال تنبیهات» تاثیری مستقیم بر انگیزش منابع انسانی در سازمان میگذارد.
خلاصه ماشینی:
"عدالت در سازمان بیانگر ادراک کارکنان از برخوردهای منصفانه در کار است که خود به شناسایی سه جزء متفاوت از عدالت در سازمان منجر میگردد: عدالت توزیعی (بیانگر ادراک فرد از میزان رعایت عدالت در توزیع و تخصیص منابع و پاداشها) (همان، ص، 43)؛ عدالت رویهای (منصفانه بودن شیوههایی که برای تعیین نتایج تصمیمات به کار میرود (طبرسا و همکاران، 1389)؛ و عدالت مراودهای (منصفانه بودن تعاملات بین شخصی در مناسبات سازمانی) (همان، ص، 95؛ رضائیان، 1384، ص 41).
به عبارت دیگر، «عدالت توزیعی» به معنای عادلانه بودن در تقسیم کار، پرداختها، توزیع پاداشها و اعمال تنبیهات است که با بررسی تأثیر این عناصر بر انگیزش منابع انسانی، تأثیر عدالت توزیعی بر انگیزش منابع انسانی در سازمان از نگاه نهجالبلاغه تبیین خواهد شد.
بنابراین، نتیجهای که از این مطالب به دست میآید آن است که یکی از اساسیترین شروط موفقیت یک سازمان گماردن افراد شایسته و لایق در رأس امور و مسئولیتهای حساس است؛ یعنی تقسیم کار و گزینش عادلانۀ نیروی انسانی بر اساس نظام عادلانۀ شایستهسالار به عبارت دیگر، هر چیزی را در جای خود قرار دادن.
در این فراز از نامۀ حضرت، نکات قابل تأملی وجود دارد که حضرت توجه جناب مالک را به پرداخت حقوق کافی و به وجود آوردن زمینۀ سالم برای امرار معاش کارگزاران جلب مینمایند؛ زیرا کارکنان در صورتی میتوانند با انگیزۀ کافی، وقت و نیروی خود را جهت اهداف سازمان و جامعه صرف کنند که مدیران و مسئولان هم متقابلا نیازمندیهای آنان را در رابطه با هزینههای زندگی تأمین نموده، پاسخگو باشند و در این صورت، آثار مثبتی بر آن مترتب میشود که یکی از این آثار ایجاد انگیزش در کارکنان است."