چکیده:
اصل تساوی طلبکاران، یکی از جلوه های اجرای عدالت در معنای ماهوی اش در نظام حقوقی ماست. عدالتی که در عین حال که به تقسیم دارایی بدهکار میان طلبکاران به نسبت مطالبات آن ها پایبند است، با توجه به ماهیت برخی از مطالبات، ترجیح برخی از آن ها بر برخی دیگر را روا می شمارد. این اصل که با استقراء در متون قانونی قابل برداشت است، در زمان اجرای تصفیه جمعی، منتج به انتخاب مرجع تصفیه بی طرف و نیز برقراری تساوی در روش تصفیه خواهد شد.
The principle of equality of creditors is in line with the administration of justice in our legal system. This principle makes a fair division of debtor’s assets between creditors proportionate to their debts and allows preferring some of them over others according to the nature of certain debts. The principle which is derived inductively from legal texts leads، during collective liquidation، to the choice of a neutral liquidation authority as well as establishing equality in liquidation method.
خلاصه ماشینی:
"تساوی میان طلبکاران، کدام یک از دو مفهوم فوق است؟ مسلم است که مجریان قانون باید با پایبندی به قانون و در حدود مفاد آن میان طلبکاران برابری را رعایت کنند و حق تبعیض میان آنان را ندارند؛ پس مسلما اصل فوق، مفهوم تساوی در مقابل قانون را در برمیگیرد، اما در خصوص تساوی در قانون معمولا در نظامهای حقوقی در یک دستهبندی کلی طلبکاران را به دو دسته عادی و ویژه تقسیم میکنند (Baird, 2005: 1); (Cordeau, 1987: 921); (Listokin, 2008: 1037).
تلقی اماره به عنوان ماهیت این اصل، نقش عمدهای در تعالی اصل تساوی طلبکاران خواهد داشت با این حال از آنجا که با استقراء در نصوص قانونی استنباط میشود، بنابراین، هیچگاه رابطه خود را با قانون از دست نمیدهد و نمیتواند قانونگذار را مخاطب قرار داده و وی را به رعایت برابری در انشای احکام، ارشاد کند.
مطالبات ممتاز تنها بر یکی از این آثار (همزمانی پرداخت) استثناء وارد میآورد، پس سزاوار نیست که به خاطر خدشهدار شدن یکی از آثار اصل تمامیت اصل مورد نقد واقع شود، به ویژه آنکه اصل تساوی طلبکاران نظم مفیدی را در تقسیم اموال طلبکاران مشخص میکند(Mokal, 2001: 122); (Goode, 1997: 142) ؛ و به عنوان راهنما در مواقع تردید در امکان ترجیح طلبکاران مفید و راهگشا است (Leguevaques, 2002: 30).
بنابراین اگر در میان مطالبات، طلبی ویژگی خاص و درخور حمایتی داشته باشد، نقض تساوی شکلی ما را بسیار بیشتر به عدالت نزدیک خواهد کرد تا آن موقع که تنها به رعایت برابری صرف میان طلبکاران دلخوش باشیم (Kahil, 2011: 13)؛ به ویژه آنکه با تفاوت محتوایی مطالبات دیگر شرایط برابری وجود ندارد که مقتضی رفتار برابر باشد."