چکیده:
سوگباریهای دسته جمعی برزیگران در میانرودان و فینیقیه» به یاد دوموزی و مرگ او در ذهن
مردمان مشرق عربی چنان بازتابی داشته که ژرفای آن هنوز همء چنان که بایسته است واکاوی
نشده؛ بررسی این آیین اساطیری در ادبیات معاصر عربی» بویژه در چکامه «مرحی غیلان» -که
سیّاب آن را در سال ۱۹۵۷م به افتخار تولد تنها پسرش یعنی «غیلان» سروده است- از آن رو
ضرورت دارد که از یکسو مرور مصائب ایزد گیاهی قربانی در متن سروده برای هریک از افراد
بشر تسلی بخش است و از دیگرسو بازخوانی این کهناسطوره در ذهن انسان سرگشتة معاصرء
گونهای از ایمان به حتمی بودن رستخیز را درپی دارد. هدف اصلی این نوشتارء بازیابی عناصر
بنیادینی است که به اسطورة جفت گیاهی در چکامة «مرحی غیلان») شکل داده است. روش این
پژوهش» نقد اسطورهشناختی است و برآیند فرجامین آن نشان میدهد که سیّاب توانسته است
در چکامه خویش, ژرفساخت و سازههای بنیادین متون کهن اسطورة رستخیز گیاهی؛ شامل
ایزد گیاهی قربانی» ایزد-بانوی گیاهی» جهان فرودین» درخت و پیوند خون و آب را در
رویکردی منسجم» متناسب با شرایط خویش و در پیوند با وضعیت سرزمینش بازآفرینی نماید.
وی همچنین در این چکامه از نماد مسیح مصلوب در قالب ترسیم خویش در جایگاه تموز
شهیدشوند در اسطوره رستخیز بهره گرفته است.
خلاصه ماشینی:
پرسش بنیادین در این پژوهش آن است که «سیاب در راستای تبیین اندیشة زندگی دوباره، چه میزان در بازآفرینی کهناسطورة رستخیز گیاهی در متن چکامة مرحی غیلان توفیق یافته است؟» به بیان روشنتر «در چکامة یاد شده، سراینده با کاربست کدامین سازههای کهناسطورة رستخیز گیاهی توانسته است میان آن با اسطورة خدای میرندة باز زندهشونده، پیوندی ناگسستنی پدید آورد؟» دربارة بدر شاکر السیاب (1926- 1964م) اسطورهسرای نامدار عراقی در دورة معاصر در جایگاه آفرینشگر نغمههای درد، نگارههای مهرورزی و عشق زنانه و تکنیک نقاب در کشورهای عربی، نگاشتههای ارزشمندی پدید آمده است؛ مانند «بدر شاکر السیاب، شاعر الوجع» نوشتة دکتر آنتونی پطرس، «بدر شاکر السیاب، حیاته و شعره» نگاشتة دکتر عیسی بلاطة، «الرمز و القناع فی الشعر العربی الحدیث، السیاب و نازک و البیاتی» اثر محمدعلی کندی و «شبح قایین» از علی البطل.