چکیده:
ظهور رویکرد میان رشته ای، سبب آمیزش و در هم آمیختگی های بسیار متنوع و گسترده ای در حوزه های مختلف شده است. یکی از پدیده هایی که ماهیت میان رشته ای آن آشکار و روشن است، پدیده شهر می باشد. روش انجام این مقاله اسنادی و کتابخانه ای است. یکی از این مفاهیم نوین و مناقشه برانگیز دنیای کنونی اصطلاح «دانش بنیان» است که به تازگی به درون شهرها نیز راه یافته است. مفهوم «شهر دانش بنیان» بسیار وسیع است و ممکن است به تمام جنبه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشیده شود. شهر دانش بنیان طیف وسیعی از علوم چون؛ اقتصاد مکان، طراحی مناسب شهری (فیزیکی) و توسعه دانایی محور (اجتماعی) و بسیاری از حوزه های تخصصی دیگر را در بر دارد. شهر دانش بنیان بر توسعه مبتنی بر دانش متکی است و با ایجاد تشویق مستمر، اشتراک گذاری، ارزیابی، نوسازی و به روزرسانی دانش همراه است. این امر می تواند از طریق تعامل مستمر بین شهروندان و در همان زمان بین آن ها و شهروندان سایر شهرها صورت گیرد. یافته های این مقاله با مطالعه و بررسی منابع معدود داخلی و مطالعات صورت گرفته خارجی؛ منتج به ارائه دسته بندی از ابعاد، مولفه ها و شاخص (تعریف عملیاتی) مربوط به شهر دانش بنیان و به عبارتی شناسایی ابعاد مشترک و میان رشته ای «مفهوم شهر دانش بنیان» بوده است. از نظر مقاله حاضر ابعاد شهر دانش بنیان اقتصاد مکان، طراحی مناسب شهری (فیزیکی)، توسعه دانایی محور (اجتماعی) و مولفه ها و شاخص های مرتبط با هر کدام بوده است.
خلاصه ماشینی:
هدف این پژوهش ، در سطح کلان ، شناسایی منطق اقتصادی مکان گزینی فضایی و الگوی پراکنش فضایی بنگاه های دانش بنیان در سطح کلان شهر به طور عام و در سطح خرد، تدوین سیاست هایی در راستای بهینه سازی پراکنش فضایی این بنگاه ها در سطح کلان شهر تهران با در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی و ارتباطات عملکردی میان بنگاهی از طریق برنامه ریزی شهری است ؛ لذا با اتخاذ روش تحلیل محتوا، در گام اول با استفاده از ابزار مصاحبه و پرسشنامه و به طور موازی با اتخاذ روش اسنادی و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات ، به تدقیق مفهوم اقتصاد مقاومتی و نقش اقتصاد دانش بنیان در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی میپردازد و در گام دوم در یک بررسی تطبیقی عمومیت گرا، با مطالعه متون نظری مرتبط و تجربیات کشورهای پیشگام در زمینه توسعه اقتصاد دانش بنیان ، ضمن تدقیق نیازهای فضایی ویژه این بنگاه ها، متدولوژی تحلیلی خود را پیریزی مینماید.
ملایی و همکاران در مقاله ای تحت عنوان "ارائه مدلی تعاملی در جامعه داناییمحور در خصوص شکل گیری کسب و کارهای دانش بنیان در افق ١٤٠٤"؛ معتقدند در قرن بیست و یکم باور رایج این است که کلیدیترین عامل در دهه های آینده اتکا به دانش نیروهای فکری و فناوریهای مبتنی بر آن در توسعه همه جانبه به ویژه توسعه علمی و فناوری میباشد که در سند چشم انداز ١٤٠٤ نیز بر آن تأکید گردیده است .