چکیده:
یکی از اختصاصات سبک هندی استفاده فراوان از واژگان و اصطلاحات نسخهپردازی و
کتابآرایی است. در این مقاله به بررسی و شرح این واژگان در اشعار دوازده شاعر این سبک پرداخته
شده است: عرفی شیرازی، نظیری نیشابوری، طالب آملی، قدسی مشهدی، سلیم تهرانی، اسیر
شهرستانی، کلیم همدانی، صائب تبریزی، اشرف مازندرانی، نجیب کاشانی، تاثیر تبریزی، بیدل دهلوی.
در مجموع تعداد واژگان و اصطلاحات نسخهپردازی و هنرهای وابسته بدانها در اشعار این دوازده تن به
حدود ده هزار بیت میرسد که از میان آنها بیش از ششصد بیت انتخاب و شرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"این بیت صائب نیز به همین مضمون اشاره میکند: بر پشت نامه تو بود مهر آفتاب تا روی نامه تو به سوی عذار کیست؟ (صائب، ص 996) [66] ته مثال به نام تو تا مزین گشت ز فخر نام تو عنوان نامه پایان شد (نظیری، ص 424) شرح: هنگامی که نوشتن فرمان به پایان رسید و به نام تو زینت یافت، این نام توست که عنوان اصلی نامهاست؛ اگر چه در پایان نوشته شده است.
در بیتهای زیر نیز صدف در معنای ظرف رنگ به کار رفته است: عمرها شد صورتم را میکشی بیانفعال ای مصور در صدف خشک است رنگت آب ریز (بیدل، ج 2، ص 287) شد بیصفا دلی که به نقش و نگار ساخت گم کردن گهر فکند رنگ بر صدف (بیدل، ج 2، ص 377) چو نقاش او خامه گیرد به چنگ صدف پر گشاید هم آغوش رنگ (بیدل، ج 3، ص 793) جهان قلمرو مشق سیاهکاری نیست چو امتحان قلم نقطه جابهجا مگذار (بیدل، ج 2، ص 268) سخنوران دیگری چون کلیم همدانی نیز این واژه را بارها در همین معنا به کار بردهاند: به کان شفق، رنگ دیگر نماند طلا در صدفهای اختر نماند (کلیم، 197) ز گلهایش که صد رنگ آشکار است صدفها پیش نقاش بهار است (کلیم، 149) [599] بیدل دماغ سوخته طرز فکر را مانند نال خامه دمد تارتار مغز (بیدل، ج 2، ص 283) شرح: بیدل از اندیشه سوخته طرز فکر، مانند نی کلک، تارهای مغز (معنا) بیرون میآید."