چکیده:
سبک زندگی کارکنان و تاثیر آن بر نگرش شغلی آنها و شاخصهای زیرمجموعه آن از قبیل (رضایت شغلی، وابستگی شغلی و تعهد سازمانی) از جمله مسائل مهم در کیفیت زندگی کاری بهشمار میرود. این موضوع در جوامع اسلامی، زمانی اهمیت دو چندان مییابد که تاثیر سبک زندگی اسلامی بر نگرش شغلی مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش ضمن بررسی تاثیر سبک زندگی اسلامی بر نگرش در حالت کلی، تاثیر آن بر هر یک از مولفههای نگرش شغلی (رضایت شغلی، وابستگی شغلی و تعهد سازمانی) و همچنین اثر مولفه میانجی ارزشهای درون سازمانی در میزان تاثیرگذاری سبک زندگی اسلامی بر نگرش شغلی کارکنان 12 سازمان منتخب مراکز استانهای لرستان و زنجان سنجیده شد. دادههای تحقیق از طریق پرسشنامه با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی، بین 430 نفر از کارکنان، توزیع و نتایج از طریق الگوی معادلات ساختاری و با نرمافزارهای 23Spss و PLS2 تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش سه پرسشنامه بهمنظور سنجش نگرش شغلی کارکنان، سبک زندگی اسلامی و تبیین ارزشهای درون سازمانی طراحی شد. اعتبار این سه پرسشنامه با استفاده از ضریب همسانی درونی آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 0/966 و 0/94 و 0/947 تایید شد که از 0/7 بیشتر بود. ضمن اینکه روایی پرسشنامه و برازش الگو از طریق نرمافزار PLS2 تایید شد. در این پژوهش، هشت فرضیه از نه فرضیه تایید و نشان داده شد که سبک زندگی اسلامی میتواند بر نگرش شغلی و سازمانی کارکنان تاثیر مثبتی داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش ضمن بررسی تأثیر سبک زندگی اسلامی بر نگرش در حالت کلی، تأثیر آن بر هر یک از مؤلفههای نگرش شغلی (رضایت شغلی، وابستگی شغلی و تعهد سازمانی) و همچنین اثر مؤلفه میانجی ارزشهای درون سازمانی در میزان تأثیرگذاری سبک زندگی اسلامی بر نگرش شغلی کارکنان 12 سازمان منتخب مراکز استانهای لرستان و زنجان سنجیده شد.
در مجموع با توجه به ادبیات نظری و پیشینه مطالعات، میتوان الگوی مفهومی پژوهش را با اذعان به نوآوریهای ذیل در قالب نمودار 1 ترسیم کرد: 1 ـ با توجه به مطالعات محقق دربارۀ موضوع پژوهش، پژوهشی که نشانگر بررسی رابطه مستقیم بین نگرش شغلی و سبک زندگی اسلامی باشد، مشاهده نشده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد که ارزشهای درون سازمانی نمیتواند به عنوان متغیر میانجی بین رابطه سبک زندگی اسلامی و نگرش شغلی کارکنان عمل کند؛ چون از شرایط میانجی بودن این است که: 1 ـ بین متغیر میانجی و متغیر مستقل رابطه باشد.
پیشنهاد برای پژوهشهای آینده به صورت ذیل ارائه میگردد: 1 ـ با توجه به همبستگی خوب سبک زندگی اسلامی با نگرش شغلی و مؤلفههای آن (رضایت شغلی، وابستگی شغلی و تعهد سازمانی)، پیشنهاد میشود که تحقیقات جداگانهای در استانهای مختلف و توسط دفترهای تحقیقات کاربردی سازمانها انجام شود؛ چرا که به دلیل کمبود مطالعات در این حوزه، مقایسه نتایج آنها با هم میتواند در رسیدن به وضعیت مطلوب راهگشا باشد.
5 ـ با توجه به اینکه بررسی تأثیر فرهنگها و قومیتهای مختلف در این پژوهش جزء اهداف پژوهش نبود، پیشنهاد میشود ارتباط آنها با سبک زندگی اسلامی و نگرش شغلی کارکنان در پژوهشهای آینده مورد بررسی قرار گیرد.