چکیده:
بحث ها و استدلال های بسیاری چه در سطح ملی و بین المللی، چه به
صورت علمی و عملی، در رابطه با "تردید حرفه ای در حسابرسی" صورت
گرفته است. محیط داخلی و خارجی پیرامون حسابرسان مستقل، منجر
به کاهش تدریجی تردید حرفه ای و تهدیدی برای تضعیف اعتماد جامعه
به حسابرسان گردیده است. استانداردهای حسابرسی به طور گسترده، بر
اعمال درجه مناسبی از تردید حرفه ای در تمام مراحل پردازش شواهد، شامل
طراحی برنامه های حسابرسی، اجرای فرآیندهای حسابرسی و ارزیابی
شواهد حسابرسی تاکید کرده اند. از حسابرسان انتظار می رود تا دریابند
که ماهیت تردید حرفه ای، "طرح سوال" و "ذهنی پرسشگر" است. با این
وجود، چنین مواردی کماکان برای جلوگیری از شکست های حسابرسی
ناشی از تردید ناکافی، کافی نبوده اند.
تردید حرفه ای در حسابرسی، مفهومی دورگه است که در برگیرنده جنبه
های معرفت شناختی و روان شناختی از شناخت می باشد. بعد معرفت
شناختی تردید حرفه ای به روش کسب آگاهی و دانستن مربوط است که
بر اساس آن حسابرس باید بداند، چه رویکردی )مثبت یا منفی( را پیش از
طراحی فرآیند پردازش شواهد اتخاذ کند. بعد روانشناختی آن نیز به گرایش
حسابرس به طرح سوال در یک محیط خاص حسابرسی مربوط است که به
اندازه گیری عمق و وسعت ذهن پرسشگر حسابرس می پردازد.
پژوهش های مرتبط با تردید حرفه ای طی زمان توسعه یافته اند و چنین
به نظر می رسد که بیشتر به جنبه روان شناختی معطوف بوده اند و تقریبا
بعد معرفت شناختی را نادیده گرفته اند. مقاله حاضر چارچوبی مفهومی
از تردید حرفه ای ارائه می کند که به بهبود کیفیت حسابرسی نیز کمک
می نماید.