چکیده:
در بیت دوم غزلی از حافظ به مطلع ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش... واژه بود در مصراع همچو گلبرگ طری بود وجود تو لطیف، همواره بحث برانگیز بوده است. از آنجا که این واژه در معنی فعل ماضی با حال و هوای غزل مورد بحث مناسبتی ندارد؛ بعضی از مصحّحان دیوان حافظ، به جای آن واژه هست را که ضبط برخی از نسخه ها است، گذاشته اند و بعضی به دلیل اینکه بود از پشتوانه نسخه های قدیمی تر و بیشتری برخوردار است آن را همچنان در متن نگه داشته و گروه کمتری نیز ضبط بود و را ترجیح داده و یا بود را به پود تصحیح قیاسی کرده اند. در این مقاله با توجه به چهل نسخه کهن دیوان حافظ و نیز دلایل معنایی و بلاغی، ضبط بود را اصیل دانسته و نشان دادهایم که بود در اینجا، نه به معنای فعل ماضی بلکه به معنای همه/ تمام به کار رفته است. این معنا برای واژه مورد نظر هم در متون کهن شواهدی دارد و هم در گویش بعضی نقاط ایران هنوز رایج است. در این معنا واژه بود به کلمه وجود اضافه می شود: بود وجود. با این خوانش که هماهنگ با احساس شاعر در طی غزل و نیز زمان شعر در ابیات آغازین آن است، در عین حال که بر اصالت ضبط بود تاکید می شود، اشکال معنایی مصراع نیز مرتفع می گردد.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که این واژه در معنی فعل ماضی با حال و هوای این غزل مناسبتی ندارد، بعضی از مصححان دیوان حافظ به جای آن واژهی «هست» را که ضبط برخی از نسخههاست، گذاشتهاند و بعضی به دلیل اینکه «بود» از پشتوانهی اکثریت و اقدم نسخهها برخوردار است، آن را همچنان در متن نگه داشته و گروه کمتری نیز ضبط «بود و» را ترجیح داده یا «بود» را به «پود» تصحیح قیاسی کردهاند.
2. پیشینهی پژوهش پژوهشگران ادب فارسی در این نکته همداستانند که رفع مشکلات متون ادبی یکی از کاربردهای مهم گویششناسی و پژوهشهای مربوط به فرهنگ عامه است (برای نمونه، بنگرید به: رجایی بخارایی، 1347؛ احمدی بیرجندی، 1377؛ زمردیان، 1379: 13-15؛ همان، 1382؛ رواقی، 1382 الف و ب؛ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1389: 2؛ مالمیر، 1391؛ همان، 1393).
نکاتی در تأیید پیشنهاد نخست به دلایلی که در پی میآید، میتوان این پیشنهاد را پذیرفتنی دانست: کاربرد «بود» به معنای «تمام» درگویشهای ایرانی واژهی «بود» در کاربرد اسمی خود، در گویشهای کرمان (پورحسینی، 1370: 73؛ صرافی، 1375: 46)، بردسیر (برومند سعید، 1375: 35؛ آذرلی، 1387: 60)، زرند (بابک، 1375: 318)، سیرجان (بختیاری، 1378: ۴۰۰ سریزدی، 1380: 50؛ مؤیدمحسنی، 1381: 33)، رابر (آیینهنگینی، 1382: 51)، شهر بابک (حسینی موسی، 1384: 72) و احتمالا مناطق دیگری از استان کرمان به معنی «همه، تمام، کامل، کل؛ کلا، کاملا، بهکلی، بهتمامی، درست» به کار میرود: «حساب ما بود شد» (پورحسینی: همانجا)، «بود ماسا ر رخت»: تمامی ماستها را ریخت» (حسینی موسی: همانجا)، «بود پولم را خرج کردم» (سریزدی: همانجا).