چکیده:
در این جُستار دو سطر از کتاب مرزباننامه شرح و معنی شدهاست. علامه محمد قزوینی در برابر این دو سطر، علامتِ پرسش قرار داده و در ضبط برخی واژهها و نیز معنی آنها اظهار تردید کرده است. مرحوم خطیبرهبر دو سطرِ مذکور را بیمعنی دانستهاست و محمد روشن نیز با تغییر واژهای از این سطرها متن را دچار پیچیدگی بیشتری کرده و البته از معنی دقیق عبارات سخنی نگفتهاست. آنچه سطرهای مورد بحث را دچار اختلال و پیچیدگی کرده، تصحیف و گشتگی یک واژه در این جملهها است که شارحان و مصححان مرزباننامه را به خطا انداخته است. در این مقاله بر پایۀ تصحیح یک واژه از همین سطرها، تلاش گردیده چند جملۀ مبهمِ مرزباننامه شرح و معنی شود.
In this study, two lines from Marzban-nameh have been analyzed. Allameh Mohammad Ghazvini has put a question mark in front of these two lines and has been doubtful in recording some words and their meanings. Khatib Rahbar considers the two lines as meaningless, and Mohammad Roshan, by changing a word from these lines, has made the text more complex and does not speak of the exact meaning of the words. What has complicated the intended lines is the distortion and conversion of a word in these sentences that has misled the interpreters and editors of Marzban-nameh. Based on the correction of a word from these lines, this study attempted to explain and analyze some ambiguous sentences from Marzban-nameh.
خلاصه ماشینی:
) بر اساس تصحیح قزوینی شرحی کامل بر کتاب مرزبان نامه نوشت که نقدهایی نیز بر این شرح نوشته شده است .
پس از مشاهدة این حالات ، شیر از تغیر احوال شتر متعجب میشود و با خویشتن میگوید: «آیا این مسکین را چه رسیدست ؟ گوئی در آن وقت که مسافر اقطار عالم بود، مخالفت آب و هوای اسفار در او اثر کردست و دست و پای چنین باریک گشته ، یا رشته (١) ایست که در بخاراتش (٢) جمع آمده همه را بر ثفنات زانو بر هم پیچیدند، یا دقی(٣) است که از مصر به سرباری «و تحمل أثقالکم »، با خویشتن آورد» (همان ).
مرحوم خطیب رهبر در تعلیقات مرزبان نامه ، دربارة سطرهای مورد بحث ، در حاشیۀ (٣)، ذیل «رشته » همان سخن قزوینی را به نقل از برهان آورده است .
محمد روشن در تصحیح خود از کتاب مرزبان نامه و بر اساس نسخۀ کتابخانۀ اونورسیته ، دانشگاه استانبول ، (وراوینی، ١٣٥٧: ١/ بیست و نه )؛ «بخاراتش » را که در اکثر نسخه ها و نیز در نسخۀ اساس قزوینی بوده ، به گونۀ «بخار آتش » آورده است : «یا رشته ایست که در بخار آتش جمع آمد و همه را بر ثفنات زانو بر هم پیچید یا دقی است که از مصر به سرباری رنج ها، «و تحمل أثقالکم » با خویشتن آورده » (همان : ١/ ٤٤٩-٤٤٨).
٢-٢-وجه اول معنایی جملۀ نخست «یا بیماری «رشته ای »٢ است که او را در شهر بخارا جمع آمده »: معروف ترین جایی که در آن به مرض رشته اشاره شده ، این بیت سعدی است در بوستان : یکــی را حکایــت کننــد از ملــوک کـه بیمــاری رشــته کــردش چــو دوک (سعدی شیرازی، ١٣٨١: ٦٤).