چکیده:
مفهوم وضعیت نخستین از نظر روششناختی، مهمترین بخش نظریۀ رالز دربارۀ عدالت بهشمار میآید. ازسویدیگر، مناقشهبرانگیزترین بخش مفهوم وضعیت نخستین مفهوم توافق فرضی است. این مقاله میکوشد با تبیین جایگاه توافق فرضی در وضعیت نخستین نشان دهد که میتوان از الزامآوربودن توافق فرضی در مقابل برخی انتقادها دفاع کرد. یکی از راههای دفاع از الزامآوربودن توافق فرضی در مقابل انتقادِ «استدلال شباهت» این است که الزامآوربودن توافق فرضی از طریق استناد به دلائل مستقل دیگری که برای دو طرف توافق پذیرفتنی هستند توضیح داده شود. این شیوۀ دفاع به تمایز میان پردۀ بیخبری ضخیم و پردۀ بیخبری نازک نیز مربوط میشود و میتوان آن را بهعنوان دلیلی برای ترجیح اولی به دومی در نظر گرفت. در این مقاله پس از تبیین مفهوم وضعیت نخستین و توافق فرضی، نخست با اشاره به تمایز پردۀ بیخبری ضخیم و نازک، دلائل رالز را برای انتخاب پردۀ بیخبری ضخیم توضیح دادهام. سپس به این پرسش پرداختهام که آیا توافق فرضی بهخودیخود الزامآور است یا نه و آنگاه با ارائۀ استدلال شباهت، از پاسخ منفی به این پرسش دفاع کردهام. در ادامه پس از شرح انتقاد دِوُرکین به الزامآوربودن توافق فرضی نشان دادهام که در مواردی میتوان توافق فرضی را بهلحاظ شهودی الزامآور دانست. هستۀ اصلی تبیین فوق وجود دلائلی است که برای دوطرف توافق فرضی پذیرفتنی هستند.
Methodologically speaking, the main component of Rawls’s theory of justice is the notion of the original position. However, the most controversial component of the notion of the original position is the notion of hypothetical contract. This paper seeks to elaborate the role of hypothetical contract in the original position in order to show that the imperativeness of hypothetical contract can be defended against some objections. One way to defend the imperativeness of hypothetical contract against the “argument from similarity” is to explain the imperativeness of hypothetical contract by an appeal to further independent reasons with which both sides can agree. Such a defense is also relevant to the distinction between thin and thick veils of ignorance, and can be considered as a reason to prefer the latter to the former. In this paper, I have elaborated the notions of the original position and hypothetical contract, and then pointed to the distinction between thick and thin veils of ignorance, delineating Rawls’s reasons for opting the thick veil. I have then dealt with the question of whether hypothetical contract is imperative by itself or not, and I have then appealed to the argument from similarity to defend a negative answer to the question. I have then elaborated Dworkin’s objection to the imperativeness of hypothetical contract to show that there are cases where hypothetical contract can be taken to be intuitively imperative. The core of the above account consists of reasons that are plausible for both sides, and can transfer their normative force to the hypothetical contract. I have finally presented another objection to the imperativeness of hypothetical contract and a minimal defense of it against the objection.
خلاصه ماشینی:
رالز بارها تأکید میکند که وضعیت نخستین از نظر او وضعیتی فرضی (hypothetical) است؛ به این معنا که اگر افراد متعارف و معقول در آن شرایط قرار میگرفتند، بر روی آن اصول توافق میکردند.
بنابراین به نظر میرسد میتوان پذیرفت اگر افرادی که در وضعیت نخستین در پشت پردۀ بیخبری قرار دارند بتوانند بر اصول معینی دربارۀ عدالت توافق فرضی حاصل کنند، اصول مورد نظر منصفانه و درنتیجه عادلانه خواهد بود و افراد پس از اینکه وارد جامعه شدند ملزم خواهند بود آن اصول را بپذیرند و دربارۀ دیگران نیز رعایت کنند.
یکی از مهمترین پرسشهایی که در مواجهه با مفهوم توافق فرضی مطرح میشود این است که آیا توافق فرضی بهخودی خود الزامآور است یا نه؛ به عبارت دیگر، اگر فرض کنیم که من و شما در شرایط معینی بر انجام عمل خاصی توافق کردهایم، آیا صرف وجود چنین توافق فرضیای ـ بدون اینکه چنین توافقی به واقع روی داده باشد ـ ما را به انجام عمل مورد نظر ملزم خواهد کرد؟ پیش از پاسخ به این پرسش میتوان پرسش دیگری را مطرح کرد و آن اینکه چرا واردشدن در یک توافق واقعی (actual agreement) برای افرادی که در عمل بر انجام عمل معین یا اتخاذ تصمیم معینی توافق کردهاند، الزامآور است؟ الزامآوربودن توافقهای واقعی بسیار شهودی به نظر میرسد و بیشتر فیلسوفان سیاسی نیز آن را پذیرفتهاند.
به همین ترتیب، تقریبا همۀ معرفتشناسان میپذیرند که اختلاف نظر فرضی (ممکن) (possible disagreement) نمیتواند توجیه شخص را برای باور به گزارۀ P یا انجام عمل A از بین ببرد(Carey, 2011: 371-381; Barnett& li, 2016: 2973-2987) .