چکیده:
ابنراوندی متکلمی از معتزلیان شیعهشده در سدۀ سوم هجری بوده که منابع کلامی و رجالی اهل سنت چهرۀ سیاهی از وی ارائه کردهاند. خاستگاه عمدۀ این گزارشها به معتزلیان بازمیگردد. سؤال مطرح این است که چرا ابنراوندی اینگونه مورد هجمۀ معتزلیان قرار گرفته است؟ آیا گرایش فلسفی و امامی شدن وی از یکسو و نوع نقدهای او بر آموزههای الهیاتی اعتزال از سوی دیگر در مواضع معتزلیان علیه وی مؤثر بوده است؟ فرضیۀ مطرح این است که علت این اتهامات و انتسابات را باید در تعاملات و تقابلات بینمذاهبی و جریانهای فکری همان دوره بازکاوی کرد. در این مقاله تلاش میشود با بررسی و تحلیل گزارشهای موجود در منابع شیعه و اهل سنت دربارۀ ابنراوندی این فرضیه اثبات شود و به این نتیجه دست یابیم که علت تخریب شدید ابنراوندی توسط معتزلیان را باید در انتقادهای تند و نسبتهایی که وی در دو حوزۀ توحید و عدل به بزرگان معتزلی داده است، در کنار گرایشهای فلسفی وی رصد کرد.
Abstract: Ibn Ravandi is one of the Mu’tazilists converted to Shi’ism in the third century AH that the Sunni sources have badly been introduced him. The origins of these reports usually refer to the Mu'tazilites. The main question is why Ibn Ravandi attacked from Mu'tazilists? Is it true that the philosophical trends of Ibn Ravandi and his converting to Imamyya on the one hand and kind of his criticism on Mu'tazilite theological doctrines have been effective against him? It is hypothesized that the reason of such allegations is based on the interreligious transactions and contrasts, and intellectual currents in his own era. It seems that In addition to his philosophical trends, the cause of these severe damages is his diatribes on Mu'tazilite ideas about Tawhid and ‘Adl.
خلاصه ماشینی:
در ايـن مقاله تلاش مي شود با بررسي و تحليل گزارش هاي موجود در منابع شيعه و اهل سنت دربارٔە ابـن راونـدي ايـن فرضـيه اثبات شود و به اين نتيجه دست يابيم که علت تخريب شديد ابن راوندي توسط معتزليـان را بايـد در انتقادهـاي تنـد و نسبت هايي که وي در دو حوزٔە توحيد و عدل به بزرگان معتزلي داده است ، در کنار گرايش هاي فلسفي وي رصد کرد.
از اين رو بايد تحليل شود که اين الحاد به چه معناست ؟ آيا همان گونـه کـه معتزليـان مي گويند به معناي الحاد در دين و کفر و يا به دليل گرايش هاي فلسفي يـا نقـد آمـوزه هـاي توحيدي معتزليان بوده است ؟ آيا گرايش وي به آموزه هاي اماميه در اين اتهام تـأثير داشـته است ؟ براي يافتن پاسخ اين پرسش ها بايد نوع نگاه ابن راوندي به آموزه هاي معتزلي از يک سو و رفتار معتزليان با ابن راوندي و همچنين واکنش هاي ابـن راونـدي در برابـر رفتارهـاي معتزليان از سوي ديگر تحليل شود تا بتوان نظريه اي در اين باب مطرح کرد.
به نظر مي رسد اين موضع گيري ها عليه اعتزال از کسي که خود برآمـده از معتزلـه اسـت تأثير منفي فراواني عليه معتزليان داشت (رک : خياط ، بي تا: ٣١ – ٣٢ و ٦٢) البته ابن راوندي در همان دوران اعتزال هم انتقادهاي فراوانـي بـه معتزليـان داشـت و در همـان دوران نيـز نوشته هايي در نقد اعتزال نگاشت که با واکنش هاي معتزليان همراه بود (رک : خياط ، بـي تـا: ١٤٠ و ١٦٠).