چکیده:
یکی از بحثبرانگیزترین مباحث درمورد وقف، مسئله اشتراط شرط فسخ و فاسخِ مقید به قیدِ «پیدایش نیاز بعدی واقف به موقوفه» ضمن آن میباشد. در ماده 61 ق.م ایران مقرر شده است که «...واقف نمیتواند از آن (وقف) رجوع کند» و این ابهام را به وجود آورده است که آیا عدم امکان رجوع واقف شامل وقف مشروط به شروط فسخ و فاسخ مقید به پیدایش نیاز بعدی واقف به موقوفه میشود یا خیر؟ این مهم در قانون مدنی مسکوت مانده و موجب سر در گمی قضات در وصول به آرای صائب و حقوقدانان در تحلیلهای حقوقیِ دقیق شده است؛ مضافاً اینکه از نظر فقهی نیز مسئله محل مناقشه میان اجلّاء فقها میباشد. این امر ضرورت پژوهشی جامع در این زمینه را ایجاب میکند. جستار حاضر به بررسی بازگشتپذیری مقید وقف در قالب شروط فسخ و فاسخ پرداخته و پس از رد دلالیل مخالفین، این نتیجه را به دست میدهد که بر خلاف نظر برخی فقیهان و حقوقدانان، بازگشتپذیری وقفِ مقید به هنگام نیاز از طریق شروط فسخ و فاسخ و در محدوده مدتِ معین امری است ممکن که با طبیعت وقف و نفوذ آن هیچ منافاتی ندارد. این گونه شروط ضمن وقف از طریق اصل صحت، نصوص شرعی و ادله عام مورد حمایت میباشند. مسئله مهم در تحقیق حاضر حکمشناسی موضوع مورد بحث در دو جهت اکتشاف حکم و تحلیل آن است. بنابراین، روش به کار بسته شده در تحقیق حاضر روش تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای (مطالعه اسنادی) است.
One of the most controversial topics in Endowment is stipulation of termination clause and dissolving condition fettered by "generation of endower subsequent need to endowed property" within it. It is provided in 61 civil law article: [endower cannot revoke the Endowmen] and generate this ambiguity that does this not- permitted returnability include stipulation of termination clause and dissolving condition fettered by "generation of endower subsequent need to endowed property" within Endowment? This important issue is remained silent in civil law and caused judge confusion in reaching of correct verdict and law scientists in approaching precise analysis, in addition there are dissentions between Islamic consults in this topic. Accordingly a comprehensive essay in this field is needed. it is considered that stipulation of termination clause and dissolving condition within Endowment does not confront with any obstacle and in addition to criticism of dissenter reasons about such stipulation in Endowment, reasons of accordants will be implied. The method which is applied in this essay is method based on analysis and In order to approach to this purpose, information collection method will be in library (Documents study).
خلاصه ماشینی:
واقف نمیتواند از آن (وقف) رجوع کند» و این ابهام را به وجود آورده است که آیا عدم امکان رجوع واقف شامل وقف مشروط به شروط فسخ و فاسخ مقید به پیدایش نیاز بعدی واقف به موقوفه میشود یا خیر؟ این مهم در قانون مدنی مسکوت مانده و موجب سر در گمی قضات در وصول به آرای صائب و حقوقدانان در تحلیلهای حقوقیِ دقیق شده است؛ مضافاً اینکه از نظر فقهی نیز مسئله محل مناقشه میان اجلّاء فقها میباشد.
با این تفسیر از روایت که مورد تأیید برخی بزرگان (خوانسارى، 1405ق، ج4، ص11) نیز میباشد مفهوم دقیق جمله "یرجع میراثا علی اهله" مشخص میشود؛ از آنجا که وقف و شرط ضمن آن صحیح بوده و با اِعمال شرط توسط واقف، مال از موقوفه بودن خارج و به ملکیت او در آمده است، پس از مرگ واقف نیز چون مال در ملکیت او بوده، لاجرم به ورثه او نیز به ارث میرسد.
» (صدوق، 1413ق، ج4، ص247و248) اما در نقد این دلیل باید گفت با توجه به ادله ذیل، به نظر میرسد در تحقق وقف، قصد قربت لازم نیست و لذا آنچه که با قصد قربت برای خدا واقع نشده باشد، طبق مفهوم مخالف روایات برگشت خواهد داشت؛ در نتیجه بر نظریه بطلان شرط فسخ و فاسخ ضمن وقف با استناد به قصد قربت به علت برگشت ناپذیریِ آن به شرح ذیل خدشه وارد میگردد.
به عبارت روشنتر، از نظر دلالت این روایت مشعر است بر اینکه شرایط واقف در وقف -از جمله شرط فسخ و فاسخ- صحیح است و چون روایت اطلاق دارد، هر شرطی را در بر میگیرد؛ مگر با دلیل دیگری بطلان آن ثابت شود.