چکیده:
دعوای قابل تجزیه و غیرقابل تجزیه یکی از مفاهیم حقوقی است که از حیث قانونگذاری، رویۀ قضایی و دکترین همواره در پردهای از ابهام باقی مانده است. عناصری چون تعدد ذینفعها یا اصحاب دعوا در بعضی موارد دادگاهها را با مشکلات رسیدگی و اجرایی متعددی مواجه میکند. این مشکلات ضرورت شناخت این دعاوی را اجتنابناپذیر مینماید. یکی از مهمترین پیامدهای منفی عدم تشخیص صحیح این دو نوع دعوا از یکدیگر، صدور احکام معارض است. در حال حاضر رویۀ قضایی از الگوی خاصی برای تمییز این دو دعوا پیروی نمیکند و به همین دلیل در تشخیص مصادیق هریک از آنها اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. این پژوهش قصد دارد با استمداد از حقوق تطبیقی، ضمن معرفی عناصری برای تمییز این دو دعوا، راهحل مناسبی برای پیشگیری از صدور آرای معارض و تضییع حقوق اشخاص ارائه دهد.
خلاصه ماشینی:
در دعواي غيرقابل تجزيه نيز همانند دعواي قابل تجزيه ، عناصر تعدد اصحاب يا ذينفع هاي دعوا و همچنين حقوق و منافع مشترک وجود دارد؛ با اين تمايز کـه حقـوق و منـافع مشـترک اشخاص متعدد دخيل در دادرسي به گونه اي نيست که قابليـت تفکيـک و جـدايي از يکـديگر را داشته باشد و سرنوشت هريک از آنان در ديگران نيز مؤثر است .
با توجه به تعدد موجران ، عنصر تعدد اصحاب دعوا يا ذينفع ها در ايـن دعـوا محقق است و به لحاظ اينکه اجراي اين رأي در حقوق ساير موجران نيـز مـؤثر اسـت و امکـان اجراي چنين رأيي تنها نسبت به يکي از موجران وجود ندارد، ميتوان گفت حقوق اين اشخاص قابليت تجزيه از يکديگر و اجرا نسبت به بعضي از آن ها را ندارد و با توجه به وجود هر سه عنصر دعواي غيرقابل تجزيه ، ميتوان دعواي تخليۀ مطرح شـده از سـوي بعضـي مـوجران را غيرقابـل تجزيه تلقي کرد.
١. دعاوي طاري به اعتبار خواهان الف ) دعواي اضافي در صورت تعدد خواهان ها، اگر دعوا قابل تجزيه باشد، هريک از آن ها ميتوانـد اقـدام بـه طـرح دعواي اضافي نمايد، اما در صورت وجود عناصر تجزيه ناپذير، دعواي اضافي غيرقابل تجزيه بـوده و براي طرح آن ، شرکت تمامي خواهان هاي دعواي اصلي ضروري است ، زيرا رسيدگي، صـدور و اجراي رأي در اين زمينه بر حقوق تمامي آن ها تأثير خواهد گذاشت .