چکیده:
جایگاه رفیع ابن سینا در فلسفه نباید ما را از توجه به جنبه های عرفانی اندیشه او بازدارد. نگاه عرفانی ابن سینا از مرزهای تفکر مشائی فراتر رفته و بر فیلسوفان بزرگی چون شیخ اشراق و صدرالمتالهین اثرگذارده است. او دو طرح سلوکی در کتاب اشارات ارائه کرده و در هر یک از زاویه ای به مراحل تعالی معنوی نگریسته است. در این مقاله، از طرح اول گفت وگو کرده ایم که از منظر روانشناختی سیر تحول روحی سالک را ترسیم کرده و از ظهور انوار عالم غیب، اتصال به عالم الهی و سیر کمالی سالک در مواجهه با فضای روحانی سخن گفته است. این مقاله، تلاش دارد تا افزون بر تحلیل نگاهی نقادانه به حاصل کار داشته و با تکیه بر تراث وحیانی، قوت و ضعف طرح بلند ابن سینا را نمایان کند.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله، از طرح اول گفتوگو کردهایم که از منظر روانشناختی سیر تحول روحی سالک را ترسیم کرده و از ظهور انوار عالم غیب، اتصال به عالم الهی و سیر کمالی سالک در مواجهه با فضای روحانی سخن گفته است.
شیخ الرئیس در تنبیه دوم به تفاوت میان زاهد، عابد و عارف اشاره دارد و در تنبیه سوم به زهد و عبادت عارفانه پرداخته است و در ادامه، ابنسینا در اشارهای دیگر از ضرورت نبوت و شرع و از لزوم ثواب و عقاب، از نیاز به شناخت پاداشدهنده و راهنما سخن گفته و از بهرههای افزونی که خدا برای عارفان در نظر گرفته است.
شیخ الرئیس در این بخش به سیر الیالله پرداخته ولی از سفر فیالله گفتوگویی نکرده و تنهابه طولانی بودن آن اشارهای دارد؛ زیرا سفر سالک بهسوی خدا، عبور از غیر اوست و چون غیر او محدود و متناهی است این سفر را نیز نهایتی خواهد بود، اما سفر در خدا نهایتی ندارد؛ زیرا صفات او را منتهایی نیست (فخررازی، 1404، ج2: 624).
محور توجه در این طرح خلسهها و مکاشفههای عارفانه است و نوع ارتباط فرد با این مکاشفهها در گام اول، ریاضتهاست که امکان این خلسهها را فراهم میکند (وقت) و اما بهتدریج زمینههایی در درون فرد فراهم میآید که بدون ریاضت نیز به این خلسهها نائل گردد (توغل).
4. این طرح تنها درجات عارفان در سفر بهسوی خدا را تبیین کرده است و اما درجات پیشاروی سالک بیش از اینهاست.
اما سفر فیالله که همان حرکت برای تخلق به اخلاق الهی است نیازمند رسیدن به چنین جایگاهی نیست و این تحول وجودی بسیار پیشتر میتواند آغاز شود.