چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین انتخاب های مختلف زنان (شاغل و خانه دار) از جمله انتخاب کالاهای مصرفی غربی یا مارک دار (مانند لباس و کیف و کفش) با سرمایه های فرهنگیشان می باشد. به کمک روش کیفی با ابزار مصاحبه، با تعدادی از آنان که به صورت اتفاقی تصادفی انتخاب شدند، مصاحبه های طولانی صورت گرفته شد. تحلیل محتوای متن مصاحبه ها نتایجی را نشان دادند.
نتایج حاکی است که سرمایه فرهنگی زنان، تاثیر مهمی در تبعیت از مد یا انتخاب کالاهای غربی یا مارک دار ندارند. همچنین، در پیروی از مد و انتخاب کالاهای غربی یا مارک دار، تفاوت ناچیزی بین زنان شاغل و خانه دار وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین سرمایههای فرهنگی زنان با انتخاب تعدادی از کالاهای غربی (از جمله لباس، کیف و کفش) یا مارکدار به روش کیفی، به کمک مصاحبههای عمیق با تعدادی از آنان است.
یافتهها هدف پژوهش حاضر اولا، بررسی سرمایههای مختلف زنان و مقایسه بین تعدادی از زنان خانهدار و شاغل تهرانی بود، ثانیا، ارتباط سرمایۀ فرهنگی آنان با انتخاب کالاهای غربی بود که به صورت کیفی و ابزار مصاحبه انجام شده است.
قبل از طرح یافتهها، لازم به ذکر است ضمن اینکه این پژوهش کیفی بسیار دقیق و موشکافانه انجام شده است، ولی چون فقط 35 زن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند، قصد تعمیم نتایج آن به کلیة زنان تهرانی را نداشته و فقط در حد طرح مسئله مهم میباشند.
بحث و نتیجهگیری پیروی از مد و استفاده از کالاهای مصرفی غیر بومی یعنی خارجی (در جامعۀ ما) که غالبا متعلق به مارکهای شناخته شده هستند، یک نوع انتخاب است که ضمن اینکه این انتخاب لذتی (فروید، 1989، ب) به همراه دارد، زیرمجموعۀ رفتارهای روزمرۀ زندگی (برگر و لوکمن، 1986) تعدادی از زنان جامعۀ فعلی ما میباشد، که یک نوع هویتیابی یا "تجربة ساختن هویت" (برایان فی، 1381) است.
چه عواملی باعث میشود تا برای تعدادی از زنان، مد و کالاهای مارکدار داشته باشد؟ شاید در نگاه اول اینگونه استنباط شود که مد متعلق به زنان طبقۀ مرفه است، یا اینکه زنانی که تحصیلات دانشگاهی دارند غالبا بیشتر تابع مد هستند و یا مؤلفۀ دیگری همچون شاغل بودن و خانهدار بودن، یا ضعف دین و غیره را به عنوان عامل پیروی از مد و مصرف کالاهای مارکدار در نظر بگیرند."