چکیده:
در این نوشته، موضوع«معرفت شناسی»، از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا به طور مقایسه¬ای مورد بحث قرارگرفته است. قسمت اول آن؛ یعنی معرفت شناسی از دیدگاه ملاصدرا و منابع فکری ایشان، مانند: سهروردی(فلسفه اشراق)، ابن عربی(عرفان)، ابن سینا(فلسفه مشاء)، در شماره 17 فصلنامه «سفیر» به چاپ رسید.
در بحث کنونی، معرفت شناسی از نگاه اسپینوزا دنبال شده است. ضمن بررسی ملاک شناخت، ابزار شناخت و معیار ارزیابی از دیدگاه او، به نقش و کارکرد عقل در حوزه شناخت و رابطه آن با دین نیز پرداخته شده است.
در کنار مبحث فوق، موضوع تاثیر پذیری اسپینوزا از دکارت و ابن میمون، نیز مورد بررسی قرارگرفته و درپایان، نتایج ذیل ازدیدگاه اسپینوزا به دست آمده است:
1. در حوزه«معرفت شناختی»، محصول عقل یقین آور است و با دین کاملا در تعارض؛ زیرا کار دین، عبادت و القای طاعت است و کار عقل، شناخت حقیقت.
2. اسپینوزا، پیرو ابن میمون است، نه پیرو دکارت؛ ولی از او بی تاثیر نیست.
خلاصه ماشینی:
"ملاک تشخیص عقلانیت فکر در نزد دکارت، الزاما خود فکر نیست، بلکه روشی است که در آن به کار برده شده است؛ به عبارت دیگر، از دیدگاه او هر نوع سؤال درباره عقل، مستلزم بررسی شناخت و همین نیز بر اساس طرح سؤال درمسئله« روش» است و بدون آن، نه فقط هیچ یقینی حاصل نمی شود که عملا ماهیت عقل قلب شده و اصالت از آن سلب می گردد.
خلاصه دراین بیان، اسپینوزا اشاره براقتدار و برتری« نفس» برعواطف می کند؛ چون او معتقد است که اگر انسان بخواهد بر عواطف غلبه پیدا کند و آن را درست بشناسد، این کار فقط توسط نفس میسر است؛ از این رو، او درقضیه «شش» تصریح داردکه: «نفس از اینکه همه اشیا را ضروری (طبیعی) می فهمد، قدرت بیشتری برعواطف دارد؛ یعنی از آنها کمتر منفعل می شود.
3 خلاصه، با توجه به ملاک ارزیابی شناخت درفلسفة اسپینوزا-که همان « تصوردرست» باشد- از دیدگاه او، فقط شناخت نوع دوم و سوم مفید یقین می باشد و شناخت نوع اول، خیر؛ زیرا «اشیای جزئی به وسیله حواس به صورت مبهم، ناقص، درهم وبدون نظم برای ما ظاهر می شوند» که اسپینوزا از آن به تخیل تعبیر می کند و از سویی، تخیل، تصوری است که نفس به وسیلة آن، اشیا را همچون حاضر ملاحظه می کند که با وجود این، بیشتر به مزاج موجود دربدن دلالت دارد تا به طبیعت شی خارجی؛ بنابراین، عاطفه از جهتی که به مزاج موجود دربدن دلالت دارد، تخیل است، پس ارزش ندارد؛ چون تصور درست از آن کارل یاسپرس، پیشین، ص122."