چکیده:
این پژوهش با هدف مطالعه تطبیقی ویژگیها و مبانی دولت اسلامی و دولتهای عرفی و با طرح این
پرسش اصلی که دولت اسلامی از نظر مبانی و ویژگی ها چه تفاوتهایی با دولت های عرفی دارد؟ به روش
کتابخانه ای در سه بخش مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد مردم هر
سرزمینی روشهای خاصی برای زندگی کردن دارند و کشورهای مختلف حکومت های گوناگونی را
تجربه میکنند. حکومت ها تجسم بخش دولت- کشور و عامل اجرای حاکمیت موجود در آن هستند. به
عبارت دیگر، حکومت، فرمانروایی یک شخص و یا یک هیات حاکمه و یا هیات های مختلف بر یک
جامعه است تا امور اجتماعی و معاش آن جامعه را اصلاح و تنظیم کند. یکی از مهم ترین ملاک های طبقه
بندی نوع حکومت، میزان توجه به دین در حکومت است. در این تقسیم بندی میتوان دولت را به دولت
دینی و دولت عرفی تقسیم کرد. منظور از دولت اسلامی دولتی است که دین اسلام را سر لوحه ی
برنامه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود قرار میدهد در حالی که دولت عرفی با این هدف که با عقل
و تجربهی بشری خود میتواند راه زندگی سعادتمندانه را بیابد، دین را از عرصه ی زندگی کنار می گذارد
و در عرصهی حقوق و اخلاق از اندیشه و گمان خود پیروی میکند و در حوزه ی سیاست، فقط به رای و
نظر مردم روی میآورد. از این رو در بهترین شکل آن به دموکراسی تن میدهد و مشروعیت قوانین و
حاکمان را ناشی از آرای مردم میداند. حال آنکه در حکومت دینی علاوه بر احترام به آرای مردم،
دستورات دینی و تکیه بر وحی به صورت برجسته ای در صحنههای مختلف حکومت حضور خواهد
داشت و حاکمیت علاوه برتامین رفاه مادی و دنیوی مردم خود، سعادت اخروی وتامین نیازهای معنوی
آنان را نیز جزء وظایف خویش برمی شمارد.
خلاصه ماشینی:
"منظور از دولت اسلامی دولتی است که دین اسلام را سر لوحه ی برنامه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود قرار میدهد در حالی که دولت عرفی با این هدف که با عقل و تجربه ی بشری خود میتواند راه زندگی سعادتمندانه را بیابد، دین را از عرصه ی زندگی کنار می گذارد و در عرصه ی حقوق و اخلاق از اندیشه و گمان خود پیروی میکند و در حوزه ی سیاست ، فقط به رأی و نظر مردم روی میآورد.
چه اشکالی دارد که حکومت دینی مبتنی بر ولایت فقیه نیز دموکراسی را در چارچوب اصول و ارزش ها و قوانین اسلامی بپذیرد؟ دموکراسی به عنوان یک روش از انعطاف لازم برخوردار است مثلا میتوان در مواضعی مستقیما برای تصمیم گیری از این روش استفاده کرده و به سراغ آرای عمومی رفت و در مواردی به مدل نمایندگی و انتخاب نمایندگان متوسل شد و در مواردی مسأله را فراتر از رأی گیری قلمداد کرد.
اما باید حتی المقدور زمینه بروز آفات دموکراسی های رایج را در خود مسدود کند وجود احزاب سالم و پایبند به موازین اسلام و قانون اساسی، مطبوعات آزاد و بدون جو سازی ، تقلیل نقش عنصر تبلیغات و جایگزین کردن برنامه ها و راه حل ها در انتخابات و معیارهای آن ، مراقبت و نظارت بر نحوه ی دخالت قدرت های اقتصادی در امر سیاست و انتخابات از جمله تمهیداتی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد تا دموکراسی به ابزاری سودمند در تقویت مشارکت و نظارت مردمی در شئون مختلف حکومت دینی تبدیل شود."