چکیده:
عمدۀ زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی بهعنوان مهاجر تبعی شناخته میشوند و نقش آنان در فرایند تصمیمگیری مهاجرت مغفول مانده است. مطالعۀ حاضر به دنبال بررسی نقش زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی به استان تهران است. جامعۀ آماری همۀ زنان مهاجری است که در دورۀ 1385 تا 1395 وارد استان تهران شدهاند. با استفاده از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه تعداد 500 نفر زن مهاجر دارای همسر در شهرهای تهران و ملارد پیمایش شدند. یافتهها از آن حکایت دارد که هر اندازه زنان از محل سکونت خود (شهر/ روستا) ناراضی بودهاند، در تصمیمگیری مهاجرت به استان تهران مشارکت بیشتری کردهاند. با افزایش قدرت زنان در خانواده، مشارکت آنان در جریان مهاجرت خانواده بیشتر شده است. زنان بیشترین مشارکت را به ترتیب در مهاجرتهای زنمحور، فرزندمحور و شوهرمحور ایفا کردهاند. مطالعۀ حاضر نشان میدهد که زنان مهاجرت را راهبردی فردی برای رهایی از محدودیتهای مبدأ و نیز راهبردی خانوادگی برای بهبود وضعیت معیشت خانواده و تأمین آیندهای بهتر برای فرزندان خود میبینند. با ادامۀ روند بهبود وضعیت اجتماعی زنان، انتظار میرود نقش و مشارکت آنان در مهاجرت خانوادگی نیز بیشتر شود.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به بهبود نسبی پایگاه و موقعیت زنـان در سـال هـای اخیر و بالابودن آمار مهاجرت تبعی زنان در ایران ، که بیشتر به استان تهران وارد شـده انـد، ایـن سؤالات پرسیده می شود که آیا زنان در جریان مهاجرت خانوادگی صرفا تابع سرپرست خـانوار و همسر خودند یا برعکس ، در فرایند تصمیم گیری مهاجرت همانند همسر خود مشـارکت دارنـد؟ میزان مشارکت زنان در فرایند تصمیم گیری مهاجرت و عوامل تأثیرگذار بر میزان مشارکت آنان در جریان مهاجرت چیست ؟ ملاحظات نظری و شواهد تجربی نظریه های اقتصادی احتمالا قدیمی ترین و شناخته شده ترین نظریه در حوزة مهاجرت های داخلی و بین المللی ، نظریة اقتصاد نئوکلاسیک یا نظریة تعادل ١ است .
حدود ٢١ درصد زنان مهاجر نیز به منظور تحصیل یا اشتغال خود دسـت بـه مهـاجرت زده انـد، یعنی از نوع زن محور، و حدود ٦٤ درصد مهاجرت های صورت گرفته به استان تهران بـرای امـور شوهر بوده است .
<رجوع شود به تصویر صفحه> برای بررسی رابطة دومتغیرة نوع مهاجرت با میزان مشارکت زنان در تصمیم گیری مهـاجرت از آزمون مقایسة میانگین های تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA One-Way) اسـتفاده شـده که نتایج آن در جدول ٤ آمده است .
نتایج نشان داد که رضایت از مبـدأ مهـاجرت بـا میـزان مشارکت زنان در فرایند تصمیم گیری مهاجرت خانوادگی به استان تهران رابطة منفی و معنـادار دارد که این یافته در چارچوب تئوری های جاذبه و دافعه و نیز محرومیـت نسـبی قابـل تفسـیر است ."