چکیده:
فقه سیاسی بهمثابه گرایشی بین رشته ای بین دو دانش فقه و سیاست، از سالیان دور مسائل
سپهر سیاست را مورد توجه قرار میداد، لکن با پیروزی انقلاب اسلامی گستره فقه سیاسی،
توسعه یافته و عرصه های جدیدی را دربرگرفته است. آیةالله خامنه ای به عنوان فقیه ی
اندیشمند، متناسب با مبانی، غایات و انتظارات روزآمد از فقه و فقه سیاسی، گستره وسیعی از
موضوعات، مسائل و کارکردها را برای فقه سیاسی، ارائه کرده است که براساس آن، از ی کسو
مفهوم فقه سیاسی، به بخشی از فقه که به امور سیاسی میپردازد، محدود نمیشود، بلکه به
بابی از بابهای عملی فقه، اطلاق میشود که اداره زندگی مردم را مد نظر قرار داده و فقه اداره
جامعه سیاسی محسوب میشود. از سوی دیگر، از آنجا که فقه در تعریف ایشان، قلمرویی فراتر
از فهم احکام یافته و شامل فهم دین مشتمل بر عقاید، احکام و اخلاق میشود، لذا در نگرش
ایشان، فقه سیاسی (بهمثابه بخشی از فقه) به احکام و رفتارهای سیاسی اختصاص نداشته، بلکه
مشتمل بر احکام، باورهای سیاسی و اخلاق سیاسی خواهد بود.
بر اساس دیدگاه آیةالله خامنهای، برخلاف زمان گذشته که فقه سیاسی بخاطر اقتضائات
شرایط جامعه، قلمرویی در محدوده افراد مومن داشت، با پیروزی انقلاب اسلامی، قلمرویی به
گستره جامعه سیاسی و حکومت دینی یافته است. بلکه بر همین اساس، اقتضائات تحقق نظام
اسلامی موجب میشود، قلمرو فقه سیاسی از فهم احکام شرع، فراتر رفته و به استنباط
نظریه های سیاسی و نظامسازی، توسعه یابد.
خلاصه ماشینی:
"آیةالله خامنهای ضمن تأکید بر اینکه فقه شیعه در سالیان دراز بیشتر به رفتارهای فردی مؤمنان عنایت داشته و فهم اسلام به مثابه نظامی اجتماعی را مد نظر قرار نمیداد (خامنهای، 13/9/1364)، 1 موارد و مسائلی را در این راستا مورد اشاره قرار داد که در طول زمان در کتب فقهی مورد تعرض قرار نگرفته و از همین روی، مسائلی؛ مانند حکومت، حسبه، جهاد، قدرت سیاسی، بتدریج از ادبیات فقهی و کتب استدلالی فقه، کنار گذاشته شده و عمده حجم مباحث فقهی به مباحث فردی و پرسشهای مرتبط با زندگی غیر اجتماعی و حکومتی، اختصاص یافته است: در میان کتب فقهی شیعه، بسیاری از مباحثی که مربوط به اداره کشور است؛ مثل مسأله حکومت، حسبه و چیزهایی که ارتباط پیدا میکند به کارهای جمعی و داشتن قدرت سیاسی، چند قرن است که جای اینها خالی است.
نمودار عرصههای توسعه قلمرو فقه سیاسی نتیجهگیری با عنایت به اینکه فقه سیاسی به مثابه گرایشی بینرشتهای، مرتبط با دانشهای فقه و سیاست، بمانند سایر دانشها و گرایشهای معرفتی، در راستای حل مشکلات نظری و عملی مردم و جامعه، ایجاد شده و متناسب با سطح مسائل، موضوعات، پرسشها و نیازهای جامعه، توسعه مییابند، لذا تأکید بر عدم توسعه در قلمرویی که فقه سیاسی در زمانهای گذشته داشت (محدود به پاسخ به نیازهای فردی مؤمنان بوده و از استنباط محدوده احکام فرعی، فراتر نمیرفت و بالطبع پرسشهای روزآمد جامعه را پاسخ نمیگفت)، امری مطلوب بشمار نمیآید، بلکه شایسته است قلمرو آن به تناسب سطح نیازها، شرایط و کارکردها، توسعه یافته و به گونه کارآمد و فراگیر، پرسشهای زمانه خویش را پاسخ گفته و به مثابه نرمافزار اداره دینی و کارآمد نظام سیاسی، نه فقط مسائل زمانه خویش را پاسخ بگوید و رفتارهای حاکمان و کارگزاران نظام اسلامی را به محک استناد به آموزههای دینی، قرار دهد، بلکه نظریههای سیاسی دینی در این خصوص، اداره مطلوب نظام سیاسی را ارائه کرده و نظام اسلامی را به سوی تمدن نوین اسلامی، رهنمون شود."