چکیده:
نانسی مورفی، فیلسوف و متأله معاصر آمریکایی کوشیده است تا با استفاده از فیزیک کوانتوم، تبیین جدیدی از فاعلیت خداوند در عالم ارائه کند. به اعتقاد وی، هر نظریهای که در باب فاعلیت خداوند در جهان مطرح میشود، در صورتی پذیرفتنی است که با علم و الهیات سازگار باشد. مورفی برای تبیین دیدگاه خود در باب عملکرد خداوند در جهان از «علیت پایین به بالا» بهره میبرد. او خداوند را متغیر پنهان در سطح کوانتومی میداند. در نتیجه، با استفاده از عدم تعینی که در این سطح وجود دارد، فاعلیت خداوند را توضیح میدهد. از نظر مورفی هیچ رویداد تصادفیای در سطح کوانتومی وجود ندارد و هنگام رخداد فعل الهی، قوانین طبیعت نقض نمیشوند. در مقالۀ حاضر، پس از تلاش برای ارائة تبیین دقیقی از دیدگاه نانسی مورفی، نقدهای واردشده بر دیدگاه او طرح و بررسی شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"وی معتقد است موجبیتگروی، تقلیلگروی و اتمیسم سه دیدگاهیاند که در دورههای اولیۀ فیزیک جدید، مشکلاتی را برای فعل خداوند در جهان بهوجود آوردند (Murphy, 1996: 62)؛ زیرا نتیجهای که از این سه دیدگاه حاصل میشود این است که جهان کاملا متعین است و از قوانین قطعی و موجبیتی پیروی میکند و این مسئله مطرح میشود که خداوند چگونه میتواند در چنین جهان متعینی فعلی را انجام دهد؟ و اینکه اگر علم قادر باشد برای همة پدیدهها تبیین کامل و کافی ارائه دهد آیا دیگر فضایی برای کنش خداوند در جهان باقی میماند؟ (Murphy, 2010b: 733).
مورفی معتقد است که این دو اصل باهم در تضاد نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند و راه را برای همکاری خداوند در عالم باز میکنند؛ یعنی اگرچه خداوند مخلوقات را موجود نگه میدارد، اما به آنها میزانی از استقلال که همان قوای ذاتی آنها برای عملکردن است میدهد (ibid: 340-42)؛ بنابراین میتوان این نتیجه را گرفت که زمانی که خداوند با مخلوقات همکاری میکند به صورت اختیاری این انتخاب را میکند که فعلش را با توجه به محدودیتهای ویژة موجودات محدود کند.
با توجه به مثال فوق، زمانی که خداوند بخواهد با توجه به ویژگیهای توپ بیلیارد عمل کند، البته به روشی که به حقوق طبیعی توپ احترام بگذارد، چگونه وارد عمل میشود؟ برای مثال، آیا قلخوردن توپ بیلیارد همیشه یا گاهی نتیجة فعل الهی است، یا هرگز نتیجة فعل الهی نیست؟ جوابدادن به این سؤال مبتنی است بر دو اصلی که مورفی پیشتر به آنها اشاره کرد: یکی اینکه فعل الهی همیشه شرط لازم برای هر رویدادی است، اما شرط کافی نیست و دوم اینکه علیرغم اینکه خداوند همة مخلوقات را در وجود نگه میدارد، همة موجودات دارای هویتی مستقل از خداوند هستند؛ یعنی خداوند به آنها قوایی ذاتی برای عملکردن داده است (ibid: 340-42)."