چکیده:
مقاله حاضر، به بررسی علل مهاجرت اشعریان به قم و تأثیر آنها بر تحولات اجتماعی این منطقه میپردازد. شناخت ماهیت پدیده مهاجرت در شرایط تاریخی آن و در نظر گرفتن عوامل متناسب برای تبیین چرایی آن، نیازمند تحقیق تاریخی گستردهای است که البته مستلزم ایضاح مقولات و مفاهیم اجتماعی است. دورکیم اعتقاد داشت که مهاجرت میتواند انسجام اجتماعی یا همان عصبیت را به مرور زمان تضعیف نماید. اما به نظر میرسد اشعریان قم توانستند بعد از مهاجرت، الگوهای برآمده از عصبیت را برای مدتهای طولانی حفظ کنند و شاید رمز ماندگاری آنها به عنوان یک هویت واحد قبیلهای همین بود. اشعریان در قم، ضمن پاسداشت الگوهای فرهنگی عصبیت و قابلیت انطباق اجتماعی، بر نهاد دین تأثیر گذاردند و مبدع تحولاتی درعرصههای اجتماع و اقتصاد نظیر حفر قنوات و احیای روستاها شدند؛ به طوری که در تحول روستاهای پراکنده به روستاهای مجتمع ـ محلات بعدی قم ـ نقش اساسی ایفا نمودند.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله با نظر به جامعهشناسی مهاجرت، به زمینههای مهاجرت اشعریان، علل سیاسی در کنار علل اجتماعی با نظر به ماهیت عصبیت، خانواده در جامعه قبیلهای و به ویژه نقش عامل اقتصادی در مهاجرت و سپس در دوام اجتماعی آنها، پرداخته شده است؛ زیرا مهاجرت اشعریان به صورت مرحلهای و در نهایت خاندانی و قبیلهای بود که در طول زمان، باعث شد قبیله اشعری از نظر موجودیت، از جغرافیای عرب وارد جغرافیای ایران گردند و هویت قبیلهای خود به نام بنیالاشعر با سابقه خونی و نسبی در قم را حفظ نمایند.
به اعتقاد دورکیم، مهاجرت میتواند انسجام اجتماعی یا همان عصبیت را سست کند؛ اما به نظر میرسد که اشعریان قم، مدتهای طولانی با همین عصبیت زیستند و رمز ماندگاری آنها به عنوان یک هویت واحد قبیلهای در ایران همین بود.
گویی با نفوذ ایرانیان در اسلام و جامعه عرب، به ویژه از زمان خلافت عباسی (ریچارد فرای، 1375، ص167)، کمکم دهقانان و دبیران در قالب دستگاه مالی و دیوانی در تار و پود قدرت خلافت، عرض اندام کردند؛ به همین علت، در منابع گوناگون، از توانایی ایرانیان در اداره ملک یاد شده است، با این پیشفرض، به نظر میرسد که با ظهور خلافت عباسیان و با توجه به تحولات اقتصادی- اجتماعی که اشعریان در قم و محدوده رستاقهای اصفهان پدید آوردند، نیاز به کاردانی در امور مالی و دیوانی احساس گردید؛ مثلا به روایت نویسنده تاریخ قم، از دواوین مهم که در قم تأسیس شد، دیوان خراج، و دیوان آب بودند.