چکیده:
متفکران آرای مختلفی دربارة حقیقت انسان دارند. برخی از آنان حقیقت انسان را جسم ظاهری او دانسته اند و برخی دیگر علاوه بر بدن ظاهری، به حقیقت دیگری باور داشته اند. در اینکه این حقیقت دیگر چیست، در میان دانشمندان اختلاف نظر وسیعی دیده می شود. برخی این حقیقت دوم را نیز امری مادی و در داخل بدن دانسته اند و برخی دیگر آن را امری مجرد از ماده انگاشته اند. برای اثبات تجرد روح هم از روش عقلی و هم از روش نقلی استفاده شده است. در روش نقلی چند آیة معروف مورد استناد قرار گرفته است. به نظر می رسد می توان برای این منظور از آیات دیگری نیز بهره برد. در این پژوهش، تلاش ما این بوده است که با مراجعه به آیات قرآن و با توجه به ویژگی هایی که قرآن برای انسان ذکر کرده است، وجود ساحت عقلی مجرد از ماده را دست کم برای برخی از انسان ها اثبات کنیم. در این راستا به شواهد و ادله ای پرداخته ایم که از این منظر کمتر مورد توجه بوده اند.
Thinkers have different opinions about the reality of man. Some of them consider that the reality of man is his apparent body، and some others believe that there is another reality in addition to the apparent body. There is a wide disagreement among scientists on the quiddity of this other reality. Some consider it as a kind of material thing inside the body، and others regard it as non-material and abstract. This paper presents evidence based on transmitted science and intellectual reasoning to prove that the soul has an abstract nature. Using a method based on transmitted sciences، this paper cites several famous verses as an evidence. There are also some other verses that can be referred to in this regard. Making enquiry into the Qur'anic verses and taking into account the view of the Qur'an about the characteristic features of human beings، this research tries to prove the non- material rational domain exists in at least some people. The paper also presents evidence and reasons to which not much attention is given.
خلاصه ماشینی:
"ازآنجاکه خدای سبحان از همة ویژگی های ماده مجرد است، باید ساحتی در انسان هایی که به مقام مقربان می رسند، وجود داشته باشد که بتوانند به خدای سبحان نزدیک شوند و به او علم و شعور پیدا کنند، و ازآنجاکه خداوند مقام قرب را به افراد خاصی اختصاص نداده، بلکه به نظر می رسد همة انسان ها قابلیت رسیدن به چنین مقامی را داشته باشند، لذا همة انسان ها می توانند چنین ساحت مجردی داشته باشند.
بنابراین کسی که بخواهد به این خزاین راه پیدا کند، باید مجرد از زمان باشد و ساحتی مجرد از ماده داشته باشد و آن، ساحت مجرد عقلی انسان است که می تواند به خزاین ثابت و بی زوال که در نزد خدای سبحان دسترس پیدا کند (جوادی آملی، 1385، ج 6، ص 157).
خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید: «فکیف إذا جئنا من کل أمة بشهید و جئنا بک علی هؤلاء شهیدا» (نساء: 41)، این آیات حاکی از این مطلب اند که پیامبران الهی و برخی مؤمنان اعمال انسان ها را مشاهده می کنند و در روز قیامت بر آن اعمال شهادت می دهند؛ چراکه شهادت در جایی حجت است که شخص امری را مشاهده کند.
به نظر می رسد با تأمل در آیات قرآن می توان آیات دیگری را نیز به عنوان شاهد و قرینه بر اثبات تجرد روح مورد توجه قرار داد؛ از جمله آیات دال بر: تقرب انسان به خدا و ملاقات با او، عهد و پیمان الهی با انسان، خلافت الهی انسان، پذیرش امانت الهی، تعلیم اسماء، معراج روحانی پیامبر(، رؤیت ملکوت آسمان ها و زمین، دسترسی به ام الکتاب و کتاب مکنون و دریافت علم لدنی از جانب خداوند."