چکیده:
از جمله مسائل مطرح میان اصولیان، تمسک به عام در صورت مجمل بودن دلیل خاص است. دراین باره شیوه متداول این است که تقسیماتی برای مسئله مطرح و تمام این صورت ها را بررسی می کند؛ اما در نوشتار پیش رو، این نظریه را مطرح کرده ایم که پیش از بررسی صورت های مطرح شده، ابتدا باید برخی مبانی موثر در مسئله بررسی شود؛ زیرا پذیرش برخی مبانی در علم اصول موجب می شود در تمام صورت های مطرح شده، تمسک به عام را به صورت مطلق جایز بدانیم و بر اساس برخی دیگر، چنین تمسکی را جایز ندانیم. در صورت های مطرح شده، تفاوت فقط بر اساس برخی مبانی معنا خواهد داشت؛ لذا طبق نظریه مختار، روش متداول در بررسی این مسئله صحیح نیست و نیازمند بازنگری اساسی است.
Cleaving to the general in cases where specific reasoning is brief is regarded among the most important issues Osuli scholars have raised. The popular method for encountering this phenomenon is that several countenances for this issue are proposed and then all of these countenances are studied. This paper discussed the theory that before investigating the mentioned countenances، some fundamental principles should be examined، as confirming some principles in Osul science causes that cleaving to the general in all countenances is allowed unconditionally، while some others are not and the difference in the raised countenances is merely meaningful due to some basic principles. Therefore، the current method for investigating this issue seems not to be correct and demands a drastic revision.
خلاصه ماشینی:
"شاید پذیرش مبنا دراینباره، بیشترین تأثیر را در محل بحث این نوشتار داشته باشد؛ زیرا اگر قائل شویم تمام اصول لفظیه به اصل عدمقرینه بازمیگردد، تمسک به عام در هیچیک از صور مطرحشده در بحث اجمال خاص، معنا نخواهد داشت؛ زیرا دلیل خاص مجمل، یا «قرینه بر عام» است یا دستکم نقش «ما یصلح للقرینیه» را دارد.
اما اگر تقدیم از باب قرینه و ذوالقرینه باشد، باید دید نقش و تأثیر قرینۀ منفصله در عام چگونه است؟ آیا دلیل خاص مانع ظهور عام است یا مانع حجیت آن؟ 1 البته با توجه به اجمال خاص برای فرد مشکوک، قرینهبودن خاص دربارۀ آن مشخص نیست؛ بلکه نهایتا میتوان دلیل خاص را در چنین مواردی بهعنوان «ما یصلح للقرینیه» شناسایی کرد؛ لذا باید نقش «ما یصلح للقرینیه» در تمسک به ظهور عام نیز بررسی شود.
این دو احتمال بر اساس دو نظریۀ مطرحشده در اصول لفظیه مطرح میشود که باید به اصل عدمقرینه تمسک کرد یا به اصل ظهور؟ اگر مبنای شیخ را بپذیریم که باید به اصل عدمقرینه مراجعه کرد، وجود ما یصلح للقرینیه مانع تمسک به عام است؛ چون اصل عدمقرینه در اینجا جاری نمیشود؛ در نتیجه برای دلیل عام ظهوری حاصل نشده است، بلکه دلیل مجمل میشود؛ اما بنا بر مبنای دیگر که اصل ظهور را جاری میکند و ظهور را متوقف بر اصل عدمقرینه نمیداند، ظهور عام محقق است و ما یصلح للقرینیه مانع تمسک به آن نیست؛ لذا در تمسک به دلیل عام، مباحث بعدی که در اصل متن ارائه شد، مطرح میشود (نک: خویی، 1352، 2/91؛ نجمآبادی، 1380، 1/464؛ اراکی، 1375، 1/123 و 488؛ قدسی، 1428، 2/294)."