چکیده:
مشروعیت قانون، باور بدین امر است که اقتدار حاکم بر هر کشور مفروض، محق است فرمان صادر کند و شهروندان موظفند به آن گردن نهند. عده ای از اندیشمندان غرب معتقدند با مشاهده رفتارهای اجتماعی انسان، می توان به وضع قوانین زندگی اجتماعی او اقدام نمود و یا مبانی دیگری که در این زمینه از سوی مکاتب مختلف بشری مطرح گردیده؛ اما در مقابل، فقها (حقوقدانان اسلامی) معتقدند غیر از خداوند کسی توانایی وضع قانون ندارد. این مقاله ادلّه قرآنی مشروعیت قوانین را در پنج دسته از آیات مورد طبقه بندی قرار داده است. دسته اول: تعبیر از قوانین به حدود در آیات قران کریم؛ دسته دوم: آیات دال بر انحصار حکم برای خداوند متعال؛ دسته سوم: آیات دال بر نیازمندی حاکمیت به جعل الهی؛ دسته چهارم: شرط بودن علم برای قانونگذاری و آیات دال نقص علم بشری؛ دسته پنجم: آیات دال بر مرجعیت خداوند در حل اختلافات. نوآوری مقاله حاضر در این است که با استفاده از دلایل قرآنی و با تقسیمبندی آیات مبارکه به اثبات مبنای مشروعیت قوانین پرداخته و آن عبارت است از وجود پشتوانه جعل الهی و اینکه تنها در این صورت قوانین مشروعیت داشته و دلایل قرآنی در کنار دلایل عقلی مورد اشاره در ضمن تبیین آیات شریفه ثابت می کند که انحصار قانونگذاری در اختیار خداوند متعال است.
Legitimacy is the believing that the governing authority of any given country is entitled to issue the command and citizens are obliged to abide by. Some Western scholars believe that the laws of social life can be legislated by observing the social behavior of the human being. But the Islamic jurists believe that no one can legislate other than Allah. The present article has classified Quranic evidence of arising by law to the legitimacy in five groups of verses. The first group of the verses interprets the rules needed that the community as "God's Hudud". The other introduces rules as "God's Orders". The third group envisages ruling to be only "God's bestowed". The fourth category of verses، prohibit legislation without having sufficient knowledge. And last category of the verses، envisages ruling to be special for "ulu-l-amr.
خلاصه ماشینی:
"سنت آن حضرت بیان و توضیح وحی الهی است و قرآن کریم برای شرح و بیان بینیاز از سنت نیست، بلکه باید همچون حکم قرآن کریم حکم سنت را هم پذیرفت بنابرین تنها راه مصونیت از گناه و گمراهی و انحراف تمسک به کتاب الهی و سنت نبوی است و این حکم تا روز قیامت استوار و خدشهناپذیر است و هر آن کس که نظری جز این داشته باشد به مخالفت آشکار با قرآن کریم برخاسته و به هیچ وجه جدایی افکندن بین کتاب خداوند و سنت پیامبرش (ص) روا نیست(خرمشاهی، 1376، 17)، نهایتا اینکه قانونگذاری که خاص خداست، قوانین به قلب مبارک پیامبر وحی میگردد و او نیز ابواب علم را بر اولیا امر میگشاید و چنین خداوند توسط اسباب خویش به اداره جهان میپردازد و بنابرین قول و فعل و تقریر ائمه معصومین باید مورد تمکین بندگان خدا قرار گیرد زیرا خود ذات مقدس بر کسی آشکار نمیگردد تا با چشم سر بتوانند او را مشاهده نموده و اطاعت نمایند بلکه این اولیا و عباد برگذیده خداوند هستند که با مقامی که ازسوی ذات اقدس الهی دریافت نموده اند بین بندگان خدا به قانون گذاری و قضاوت میپردازند(طیب، 1378، 4، 115)."