چکیده:
«جرم ناشی از نفرت» مفهومی اجتماعی است که در اوایل دهه 90 میلادی به کار برده شد و مصادیق فراوان در کشورهای مختلف یافته است. این مفهوم آن دسته از جرایمی را شامل میشود که براساس نفرت موجود نسبت به دستهای از افراد جامعه، بنابر اختلافی ایدئولوژیک یا طبیعی، با قربانی از سوی مجرم رخ میدهد. آثار مخرب اجتماعی اینگونه جرایم موجب شده است اقداماتی برای از بین بردن و مقابله با آن، به خصوص در کشورهای اروپایی و آمریکا، صورت گیرد. با این حال، این اصطلاح در ادبیات حقوقی ایران واژهای بیگانه است. این مقاله پس از ارائه گزارشی از این دسته جرایم در خارج و داخل ایران، با تقسیم عوامل به سه دسته دولت، نهادهای دینی و ایدئولوژیک، و جامعه، به تبیین تأثیر هریک در ارتکاب چنین جرایمی میپردازد و با توجه به فضای چند فرهنگی ایران و قرار گرفتن در منطقه پرآشوب غرب آسیا، راهکارهایی را پیشنهاد مینماید که میتواند مانع از تبدیل اختلاف مذهبی و قومی به نفرت و خشونت گردد.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله در صدد است با توصیف و تبیین این مفهوم و اینگونه از جرایم، با توجه به آمارهای ارائه شده و با تلاش در یافتن مصادیقی از آن، با روشن ساختن مفهوم و عناصر اینگونه جرایم، به این پرسشها پاسخ گوید که اینگونه جرایم ناشی از نفرت چه تفاوت و اهمیتی نسبت به سایر جرایم دارند و چه عواملی در وقوع و میزان آنها مؤثر است؟ و در نهایت شناخت این مفهوم در نظام حقوق کیفری کشورهای اسلامی چقدر میتواند در جلوگیری از خشونتهای دینی و جریانهای تکفیری مؤثر باشد؟ توصیف «جرم ناشی از نفرت» برای شناخت این مفهوم، ابتدا باید مفهوم جرم مورد بررسی قرار گیرد.
در ایران با توجه به تنوع فرهنگی، مذهبی و دینی و مهاجرپذیری از یک سو و قرار گرفتن در منطقه پرآشوب غرب آسیا از سوی دیگر، خطر گسترش این نوع از جرایم همواره وجود داشته است که لازم است برای جلوگیری از جرایم ناشی از نفرت، اقدامات همه جانبهای صورت پذیرد.
دولتها از دو طریق به اینگونه جرایم دامن زدهاند: یکی از راه پروپاگاندا یا تبلیغات سیاسی که براساس منافع در طول تاریخ وجود داشته و ریشههای تاریخی اثرگذاری از نفرت در جوامع برجا گذاشته است و دیگری عدم اجرای مناسب قانون که منجر به بیاعتمادی جامعه نسبت به آن و انجام اعمال خشونتآمیز و انتقامجویانه توسط خود مردم میشود.
نهاد دینی به چند صورت در این مهم نقش داشته است: اولا؛ در ماهیت مسائل اعتقادی و ایدئولوژیک، نفی دیگر اعتقادات و برحق دانستن عقیده خود وجود دارد که موجب احساس جدایی فرد دارای آن عقیده از دیگران در وهله اول و در مراحل بعد ایجاد احساس نفرت نسبت به دیگران میشود."