چکیده:
امروزه مقوله هنر، از مقولاتی است که با نظام حساسیتها، تمایلات مردم و اجتماع رابطه کاملا محسوسی را ایفا کرده و در حقیقت جهت دهی فرهنگی در بسیاری از ابعاد معیشت فردی و اجتماعی آنان، ناشی از القائات مقوله ی هنر می باشد. هنر اسلامی نیز یکی از چشمگیرترین و درخشان ترین جریان های تاریخ هنر است که توجه بسیاری از پژوهشگران و نظریه پردازان فرهنگ و هنر را به خود جلب کرده است.. بررسی های بعمل آمده حاکی از آنست که امام خمینی معتقدند که نه تنها میان اسلام و هنر تعارضی نیست که اسلام منهای هنر و زیبایی، اسلام ناقص است. این دیدگاه با نظریات استاد مطهری همخوانی دارد. همچنین ایشان نگاه متحجرانه به مقولات و پدیده های هنری ندارند که بطور کلی آنها را رد و تعطیل نمایند بلکه با توجه به دخالت و عنصر زمان و مکان، مقتضیات و مصالح استفاده از این دو وسیله را برای تبلیغ دین بسیار موثر می دانند اما شرط اساسی این نقش موثر را، مطابقت با اصول اعتقادی دینی و اخلاقیات انسانی قرار می دهند. روش این پژوهش به صورت توصیفی، تحلیلی و مقایس های می باشد. گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای بوده است و اطلاعات مورد نیاز از طریق فیش برداری گردآوری شده است.
خلاصه ماشینی:
همچنين ايشان نگاه متحجرانه به مقولات و پديده هاي هنري ندارند که بطور کلي آنها را رد و تعطيل نمايند بلکه با توجه به دخالت و عنصر زمان و مکان ، مقتضيات و مصالح استفاده از اين دو وسيله را براي تبليغ دين بسيار مؤثر ميدانند اما شرط اساسي اين نقش مؤثر را، مطابقت با اصول اعتقادي ديني و اخلاقيات انساني قرار ميدهند.
رهنمود امام خميني(ره ) در اين زمينه بسيار گوياست و به درستي بيان کرده است که در جامعه اسلامي، هنرمند بايد مباني فکري اش مباني الهي و مفاهيم اسلامي باشد و اثرش منطبق بر موازين اسلامي، و هرگونه انحراف در مسايل هنري به هر شکلي پذيرفتني نيست .
براي تحليل ديدگاه هاي امام خميني(ره ) در مورد احکام موسيقي، بازيگري و نمايش ، عکاسي، نقاشي، مجسمه سازي، نويسنـدگـي ، شعر و قصه بايد به اين نکته توجه داشت که ايشان به عنوان ولي فقيه در دو فضاي متفاوت قبل و بعد از انقلاب به اجتهاد و استنباط احکام شرعي پرداخته اند.
چراکه نگاه سطحي و بيروني به هنر، خصوصا هنر فرهنگ ساز و انسان سازي، چون تئاتر آن را در خدمت معنويت ، کمال و تعالي نمييابد، و از ارزشهاي آن در بين مردم ميکاهد و تأکيد امام نيز به حفظ جايگاه هنر در بين مردم بوده است که اين چنين با چشم اندازي وسيع و حتي جهاني به آن مانند ديگر ارزشهاي معنوي نگاه ميکردند و هنري را والا و مفيد ميدانستند که همراه با تعهد و معنويت و اخلاق باشد.