چکیده:
افکار اضطراب برانگیز مزاحم ویژگی اصلی اختلال وسواس فکری-عملی هستند.پژوهشهای اخیر نشان دادند که افراد،پنج فن متفاوت کنترل فکر را به شرح زیر بکار میگیرند:پرت کردن حواس،تنبیه،ارزیابی دوباره،کنترل اجتماعی و نگرانی.هدف پژوهش حاضر بررسی راهبردهای کنترل فکر به کار برده شده توسط بیماران دارای اختلال وسواس فکری- عملی در مقایسه با افراد غیر وسواسی بوده است.همچنین رابطه روش کنترل فکر و زمینههای آسیبشناسی روانی مرتبط با اختلال وسواس فکری-عملی بررسی شدند.نتایج نشان دادندکه افراد دارای OCD در مقایسه با افراد سالم،نتبیه،نگرانی، ارزیابی دوباره و کنترل اجتماعی را بیشتر به کار میبرند.اما پرت کردن حواس بیشتر از جانب افراد سالم استفاده میشد تا افراد دارای OCD .جالب اینکه تنبیه،بطور عمده به دلیل استفاده کمتر آن توسط افراد سالم،قویترین تمیز دهنده افراد دارای OCD از افراد سالم بود.افزودن بر این،تبیه و نگرانی تنها روشهای کنترل فکر بودند که با نشانهشناسی اختلال وسواس فکری-عملی همبستگی داشتند.این نتایج گویای آن هستند که بیماران دارای OCD ممکن است در زمان رویارویی با وسواسهای فکری-عملی از روشهای غیر انطباقی کنترل فکر استفاده کنند. Behavior Research and Therapy.(1997Ū53ṣ577-777 .
خلاصه ماشینی:
"هدف پژوهش حاضر بررسی راهبردهای کنترل فکر به کار برده شده توسط بیماران دارای اختلال وسواس فکری- عملی در مقایسه با افراد غیر وسواسی بوده است.
ولز(3) و دیویس(4) (1994)اظهار میدارند،راهبرهایی را که افراد برای مقابله با افکار مزاحم و پریشان کننده بکار میگیرند میتوان در پنج گروه دسته بندی کرد:پرت کردن حواس(مانند،من کاری را انجام میدهم که لذتبخش) است)،تنبیه(مانند،من به خاطر داشتن این فکر از دست خود عصبانی هستم)،نگرانی(مانند،من به نگرانیهای خود توجه میکنم)،ارزیابی دوباره(مانند،من این فکر را بطور منطقی تحلیل میکنم)و کنترل اجتماعی(مانند،من از دوستانم میپرسم که آیا آنها نیز چنین افکاری دارند).
ولز و دیویس(1994)دریافتند که استفاده از راهبردهای تنبیه و نگرانی برای کنترل افکار مزاحم با شاخصهای مربوط به نشانههای اضطراب و وسواس فکری-عملی در یک نمونه سالم ارتباط داشتند.
تا این تاریخ،پژوهشی در مورد راهبردهای مورد استفاده توسط افراد دارای اختلال وسواس فکری-عملی در زمینه کنترل فکر و ارتباط آنها با شدت نشانهها صورت نگرفته است."