چکیده:
ﻓﺮﻫﻨﮓ و ادب ﻓﺎرﺳﯽ ﻫﻤﻮاره ﻃﻼﯾﻪ دار ﻣﻬﺮ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻮده و در ﻋﺮﺻﮥ ﺣﮑﻤﺖ و ﺗﺮﺑﯿﺖ اﻧﺴﺎﻧﯽ، در ﮐﺎروان ﺷﻌﺮ و ادب ﺟﻬﺎن ﺳﻬﻤﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. روح ﻟﻄﯿﻒ و ﺑـﯽ ﺑـﺪﯾﻞ ﻋﺮﻓـﺎﻧﯽ آن، زﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺟﻠﻮه ﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﯽ و ﭘﺴﻨﺪ ﯾﺪه ﻫﺎی اﺧﻼﻗﯽ را در دل آﻣﻮزه ﻫﺎی ﺧﻮﯾﺶ ﺟﺎی داده اﺳﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ارزﺷﻤﻨﺪ و ﭘﺎﯾﺪار اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎی ﻋﺎرﻓﺎﻧﻪ ﻓﺎرﺳﯽ در زﺑﺎن ﻫﺎ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫـﺎی ﻫﻤﺠـﻮار و دﻣﯿـﺪن روح ﻣﺸﺘﺮک اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﻮﺟﺐ ﻏﻨﺎی روز اﻓﺰون ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ اﯾﻦ ﺣﻮزه ﺑﻮده اﺳﺖ ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﻨﻄﻘﮥ اﮐﻮ، در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ دﯾﺮﯾﻨﮥ ﺧﻮد، ﮐﺎﻧﻮن ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﺧﺎﻧﻘﺎﻫﯽ و ﻋﺮﺻـﮥ ﭘﺎﯾـﺪار ﻋﺮﻓﺎن و ﺗﺼﻮف ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽ آﻣﺪه اﻧﺪ. ﺣﻀﻮر اﻧﺒﻮﻫﯽ از ﻣﺸﺎﯾﺦ و ﭘﯿﺮان ﻃﺮﯾﻘﺖ در اﯾﻦ ﺳﺎﻣﺎن و ﺗﺠﺮﺑﮥ ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﯽ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ آﻣﯿﺰ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ آزاد اﻧﺪﯾﺸﯽ و روﺣﯿﮥ ﻣﺪارا و ﺗﺤﻤﻞ ﮔﺮاﯾـﯽ، ﺑﻨﯿـﺎﻧﯽ ﺳﺘﺮگ اﺳﺖ و ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ اﻟﮕﻮﯾﯽ ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﺗﺮازی ﻗﺎﺑﻞ اﻋﺘﻤﺎد در ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت آﯾﻨﺪه ﺑﻪ ﺷﻤﺎر آﯾﺪ و ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﺑﺎﻟﻘﻮه و ذاﺗﯽ اﯾﻦ ﺑﺨﺶ از ﺟﻬﺎن را ﺑﺮای ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ و ﮐﯿﻨﻪ ورزی و ﺗﻌﺼـﺐ ﺑﻪ وﯾﮋه در دﻧﯿﺎی اﻣﺮوز ﻓﺮاﻫﻢ آورد.
خلاصه ماشینی:
"چنـین مناعـت طبـع زیبـایی در اشـعار عارفانـه نمونه های بسیار دارد: به خدا میل ندارم نـه بـه چـرب و نـه بـه شـیرین نه بــدان کیسـۀ پـر زر نـه بـــدان کاسـۀ زریــن همتــی کــه پــای بــر تــارک هفــت اختــر مینهــد: خشــت زیــر ســر و بــر تــارک هفــت اختــر پــای دســت قــدرت نگــر و منصــب صــاحب جــاهی امور دنیوی و تنعمات ، در نگاه روشن و رهای صـاحبدلان اقلـیم عشـق ، چنـان نحیـف و ناپایدار مینمود که اشتغال بدان را همچون طفلی میدانند که در رؤیای کودکانـۀ خـود، سنگ و سفال میاندوزد و چنان وابسته و پای بنـد ایـن سـنگ های نـاچیز گردیـده کـه خنده و دل خوشی، گریه و خشم او بسته به وجود چنان داشته های کم ارج است : چــون کنــار کــودکی پــر از ســــفال کو بر آن خندان بود چـون رب مـال گــر ســتانی پــاره ای گریــان شــــود پاره گر بـازش دهــی خـندان شـود سـنگ پرکـردی تــو دامـن از جهــان هم ز سنگ سیم و زر چون کودکـان آموزه های عرفانی افق دید اجتمـاعی را گشـوده تر کـرد و زمینـه را بـرای پـذیرش زندگی مسالمت آمیز با دیگر آیین ها فراهم آورد."