چکیده:
وفاداری، یکی از اصلی ترین فضایل مطرح در جوامع بشری و مورد بررسی در مکاتب اخلاقی است. این مقاله به بررسی و مقایسه تبیین های ارائه شده از وفای به عهد از دیدگاه اخلاق اسلامی و مکاتب فکری بشری با تاکید بر غایت گرایی می پردازد. تحقیق پیش رو در صدد طرح و اثبات دو فرضیه اساسی است:1- پیش فرض تمامی مکاتب، فضیلت دانستن وفاداری و ملتزم بودن به آن است، 2- تبیین اسلام از وفاداری، منحصر به فرد و جامع بوده و ضمانت اجرایی جهت التزام عملی به این اصل را تدارک دیده است.
به منظور بیان و اثبات دو فرضیه فوق، به معرفی اجمالی مکاتب اخلاقی و معیار خوب و بد اخلاقی، بررسی وفاداری از دیدگاه مکاتب مختلف پرداخته و با نشان دادن نقدها و نقیصه های مکاتب مطرح شده، منحصر بفرد بودن جایگاه وفاداری در نظام اخلاقی اسلام ودر سازگاری منطقی با انسان شناسی اسلامی اثبات شده است.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله درصدد تبیین این فرضیه است که علیرغم تمامی تفاوتها و حتـی تعـارض هـای مبنائی و روش شناختی ، و نیز عدم وفاق در فهرست اصـول و قواعـد، و تفـرق در ارائـه معیـار و ملاک فضایل و طریقه ی کسب آنها، وفاداری اصلی است کـه تمـامی ایـن مکاتـب و آدمیـان ناگزیر به ضروری شمردن آن بوده و حتی به عنوان لازمه لاینفک تمکین نسبت به هـر مکتـب فکری یا اصل و قاعده عملی مطرح می باشد.
(همولز، ١٣٨٢، ص ٦٦) مکتب اخلاقی اسلام صرف نظر از مباحث دقیق مطرح در تعریف دیـن ، اگـر دیـن را مجموعـه ای از عقایـد و دستورالعمل ها پی بدانیم که از سوی خداوند توسط پیامبران برای هدایت انسان به سوی سعادت در اختیار آدمی قرار گرفته است ، اخلاق اسلامی که جزئی از مجموعه دین اسـلام اسـت ، همـین هدف و غایت ، یعنی رسیدن انسان به سعادت اختیاری را مدنظر دارد و سـعادت واقعـی انسـان را مصداقا منطبق بر کمال حقیقی او می داند .
٤- با وجود این اعتراف و التزام غیر تصریح شده به وفاداری که پیش فـرض هـر مکتـب ، اعتقاد و زندگی فردی و جمعی است ، مکاتب فکری بشری به دلیل عدم ارتباط منطقی بـا جهـان شناسی و انسان شناسی ، نتوانسته اند تبیین جامعی از فضیلت و رذیلت ، از جمله وفاداری ، عرضـه کنند و در مجموع ضمانت اجرایی لازم برای التزام به اخلاق را تدارک ندیده اند."