چکیده:
بعد از جنگ جهانی دوم، بهویژه از دهه 1960 میلادی، کشورها به اهمیت همکاری بینالمللی در چارچوب سازمانهای منطقهای پی بردند و بحث همکاریهای منطقهای از اهمیت بیشتری برخوردار شد. توسعه همکاریها در قالب سازمانهای منطقهای همواره بهعنوان رهیافتی برای خروج از بحرانهای بینالمللی از یکسو و همکاری و هماهنگی کشورها در قالب سازمانهای منطقهای در جهت افزایش توان رویارویی با مسائل جدید دنیای امروزی از سوی دیگر، مطرح میباشند. منطقهگرایی ضمن توسعه همکاریهای اقتصادی به همگرایی سیاسی و امنیتی نیز منتج میشود و میتواند با ارائه راهحلهای صلحآمیز برای بحرانهای موجود یا بحرانهای احتمالی موجب تحکیم صلح و امنیت در منطقه شود. سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) در چارچوب شرایط ایجاد یک همکاری منطقهای با اهدافی مانند ارتقای شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار اعضا، گسترش و افزایش تجارت درونمنطقهای و بینالمللی، فراهمآوردن شرایط برای ادغام تدریجی با اقتصاد جهانی، ارتقای همگرایی فعالیتهای بخش عمومی و حضور اعضا و تحکیم ارتباطات گردشگری، در سال 1984 جانشین سازمان همکاری عمران منطقهای شد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سازمانهای منطقهای، بهویژه سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) نقش سازندهای در کاهش چالشهای منطقهای و همگرایی اعضا داشته است.
After World War II, particularly since 1960s, international cooperation gained prominence within the framework of regional organizations by elevating regional cooperation. Expansion of cooperation through regional organizations are deemed as an approach to exit from international crisis, and to multiply power in facing new issues of today’s world. Regionalisation leads to development of economic cooperation, political and security harmonisation. It can reinforce regional peace and security by providing peaceful solutions for existing regional conflicts or potential ones. The Economic Cooperation Organisation (ECO) replaced the Regional Development Cooperation Organisation with aims of improving conditions for sustainable developments of members, expansion of regional and international trade, facilitating gradual integration with global economy, increased integration amongst public sector of member states and expanding tourism. This article highlights ECO’s role in reducing regional challenges and further integration between member states
خلاصه ماشینی:
در اغلـب مـوارد منطقـه گرايـي بـر اسـاس درجـه انسـجام اجتماعي (زبان ، قوميت ، نژاد، فرهنگ ، مذهب ، تاريخ و آگاهي از ميراث مشـترک)، همگرايــي اقتصــادي (الگوهــا و رژيــم هــاي تجــاري و مکمــل بــودن اقتصــادي)، يکپارچگي سياسي (نوع رژيم ، ايدئولوژي و زمينه هاي فرهنگ مشترک) و انسـجام سازماني (وجود نهادهاي رسمي منطقه اي ) تجزيه وتحليل مـيشـود کـه متغيرهـاي به کاررفته در هر يک از سطوح تحليل و نيز تعامـل آنهـا، فراينـد، موقعيـت و نيـز هدف هاي همگرايي منطقه اي را مشخص خواهد کـرد (کـولايي و سـازمند،١٣٩٢: ١٥٩-١٤٠)، اما به هر حال منطقه گرايي با توجه بـه تفـاوت هـاي فرهنگـي منـاطق مختلف جهان شکل ميگيرد و در مجموع ، سـبب همگنـي و يکنـواختي فضـاهاي منطقه اي شده يا دست کم اين هدف را در دستور کار قرار داده است .
اما با در نظر گرفتن اصول سياسـت خـارجي ايران مبني بر گسترش روابط و همکاري با کشورهاي همسايه و به منظـور توسـعه همکاري سه کشـور ايـران ، پاکسـتان و ترکيـه ، سـاختار جديـدي بـا نـام سـازمان همکاري اقتصادي که به طور خلاصه اکو خوانده ميشود؛ فعاليت گسترده خـود را از سال ١٩٩١ آغاز کرد و در سال ١٩٩٢ با پذيرش هفت کشور جديد افغانستان ، جمهـوري آذربايجـان ، قزاقستان ، قرقيزستان ، تاجيکستان ، ترکمنستان و ازبکسـتان ، اکـو توسـعه و جايگـاه جديدي در همکاريهاي منطقه اي پيدا کرد که بـر ايـن اسـاس روز ٢٨ نـوامبر بـه مناسبت اوج فعاليت هاي اين سازمان به نام روز اکو نام گذاري شده اسـت (جـدول .