چکیده:
بیتردید شناخت فهم غزالی، عارف و متکلم نامی از عرفان و تصوف نقشی حیاتی در شناخت جهان بینی الهی او خواهد داشت . در واقع غزالی بیان میکند که صوفیان در جستجوی حقایق امور به تحصیل علوم و مطالعه کتب و منابع درسی تحریض ننموده اند، بلکه گـفته اند کـه راه تحصیل علم ، مقدم داشتن مجاهدت در محو صفات بد و قطع همه پایبندیها و اقبال به سوی خدای متعال با همه همت است . چون کسی را این مقام به دست آمد، رحـمت خـدا بر او فیضان میکند و راز ملکوت بر او مکشوف و حقایق امور بر وی معلوم میگردد. سالک در این مسیر تنها باید خود را برای تصفیه نفس آماده سازد و بـا حـضور نیت ، اراده صادق و عطش تمام داشـته بـاشد و منتظر و مترصد چیزهایی باشد که خداوند از رحمت خود بر او روشن میگرداند. از این رو او عرفان و تصوف را نیز راهی معتبر برای سعادت می شمرد. غزالی عموم مردمان را معاف از علم کلام میداند و بل آن ها را از پرداختن بـه آن بر حذر میدارد.در نگاه وی،عامه ی مردم تنها باید به تصدیق قطعی ایمان روی آورنـد و دل خود را از هرگونه تردید و تـشکیک پاک گردانندفیض کاشانی، محدّثی نام آور، با داشتن آثار حدیثی چون کتاب وافی و فقیهی توانا، با گرایش اخباری و فیلسوفی سترگ با نگاشتن کتاب ها و رساله هایی چون اصول المعارف ، عین الیقین ، علم الیقین و...و نیز عـارفی سـالک ، با داشتن آثاری متعدّد در باب عرفان نظری و عملی است . فیض کاشانی از جمله متکلمانی است که نظرات متعددی درباب عرفان و علم کلام دارد. برای نمونه او در رساله ی الانصاف روش متکلّمان را مردود شمرده و این اتـّهام را از خـود دور سـاخته است . مخالفت فیض با اهل کلام از این جـهت اسـت کـه مـتکلّمان بـه جای تـحقیق در کتاب و سنّت و تمسّک به آن ها به گفتار جدلی و مغالطات روی آورده ،به گونه ای که هر یک از آنان با آوردن دلایل ظنّی بر ابطال دلایل دیگری پرداخته است و این روش موجب شد کـه در اندک زمانی پس از رحلت رسول خدا (ص )، فرقه های گوناگون با عقایدی خلاف کتاب و سنّت در عالم اسلام پدید آیند.هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان عرفان و تصوف از دیدگاه امام محمد غزالی و فیض کاشانی و فهم هریک از این دومولفه با نگاهی انتقادی – تحلیلی هستیم و دلایل مخالفت و موافقت آنها با کلام و عرفان مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"از علوم برهانی آنچه را که انسان با جد و تعلم میتواند ادراک کند به دست آورد و سپس از خلق کناره گیرد و از دنیا روی برتابد و تنها به سوی 24 خدا رهسپار گردد و مـنتظر بـاشد، شاید از این طریق آنچه بر سالکان این راه روشن نگشته بر او مکشوف گردد» غزالی در برخی از آثار خود نخستین تکلیف مردم را صرف آموختن دو کلمه شهادت و دریافتن معنای آن میداند و تصریح مـیکند کـه تصدیق این معانی و اعتقاد جزمی نسبت به آنها (بیآنکه به بحث و دلیل متوسل شود، حتی به مجرد تقلید و سماع ) کافی است ؛ مشروط به آنکه این تصدیق آمیخته به شـک و تـردید و اضـطراب نفس نباشد (همان ١٣٧٥: ٤٧).
با توجه به دو نکته ای که ذکر شد میتوان دریافت که چرا با آنکه فیض کاشانی خود یکی از عارفان به نام و دارای تصنیفاتی عمیق در مباحث عرفان مانند کتاب های کلمات مکنونه و قـره العـیون و رساله های دیگر در این زمینه است و کتاب ها و رساله هایی در تصوف مانند رساله ی زاد السالک و در دفاع از آنان نیز رساله هایی چون :المحاکمه و مشواق دارد، اما با توجه به اینکه از نظر معرفت شناسی او معارف الهی را تنها در کتاب و سنت و آن چه انبیای الهی(ع )آورده و توسط اوصیای آنـان ،یعنی اهـل البـیت (ع ) تفسیر شده دانسته است ، و این منبع را تنها منبع قابل اطمینان میداند."