چکیده:
پست مدرنیسم اصطلاحی است که اولین بار در سال 1917م. برای توصیف هیچ گرایی مطرح گردید که مضمونی وام گرفته از نیچه بود. این اصطلاح برای توصیف بعضی از گرایشها و نظریه ها در زمینه فلسفه، ادبیات، هنر و علوم دیگر به کار گرفته شد. پست مدرنیسم، بیش از هرمکتب و گرایش فکری به کثرت گرایی و چندصدایی معتقد است. «عبدالرحمان منیف» به عنوان پدر رمان نویسی عرب به خوبی در جریان گرایشها و تحولات این شکل ادبی قرار گرفت و چنان در ابداع شیوه های نو کوشید که نه تنها سبب بلوغ و پختگی آثار او، باعث حرکتی محسوس به سوی دگرگون کردن تکنیکهای داستان نویسی در ادبیات داستانی عرب شده است. با این نوآوری و بدعت، درک آثار او چالش برانگیز گردید. منیف برای آشنایی زدایی، از صنایع و شگردهای تثبیت شده و سنتی نویسندگی کمک گرفت و سعی کرد از شیوه های سنتی فاصله بگیرد و شیوه هایی نو را در ابعاد مختلف داستان نویسی به کار گیرد. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی در تلاش است با تکیه بر رمان «حب المجوسیــﺔ» از ویژگیهای شاخص پست مدرنیستی در داستانهای او پرده بردارد. از نتایج این جستار، می توان به حضور خصایصی چون عدم قطعیت، ناامیدی، تناقض گوییهای پی در پی، و فرجامهای چندگانه در رمان مذکور اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
«عبدالرحمان منیف» بهعنوان پدر رماننویسی عرب به خوبی در جریان گرایشها و تحولات این شکل ادبی قرار گرفت و چنان در ابداع شیوههای نو کوشید که نهتنها سبب بلوغ و پختگی آثار او، باعث حرکتی محسوس به سوی دگرگون کردن تکنیکهای داستان نویسی در ادبیات داستانی عرب شده است.
پیشینة تحقیق از آنجا که واژة پسامدرن بیان کنندة فضای فرهنگی- فکری است که با فضای حاکم بر دهههای آغازین قرن بیستم تفاوتهایی برجسته دارد و گواه نوگرایی و پیشرفت در زمینههای مختلف بخصوص ادبیات و داستان نویسی است، توجه بسیاری از نویسندگان و روشنفکران را به خود معطوف ساخت و موجب نگارش آثاری متعدد در این حوزه شد؛ آثاری که به ویژگیهای دوران نو و پسامدرن و هنر پستمدرنیستی در متمایز ساختن ادبیات آن دوران پرداخته است؛ اما هیچ پژوهشی در خصوص داستانهای عبدالرحمان منیف از منظر پسامدرن صورت نگرفته است.
پسامدرنیستها برای نشان دادن مفهوم بیهودگی و عبث بودن سخنهای فلسفی و بیان این نکته که«این حرف معما را نه تو خوانی و نه من»، تمهیداتی اندیشیدهاند از قبیل اینکه یک داستان میتواند، چند نوع پایان داشته باشد (چنان که زندگی چنین است) و خواننده میتواند هرکدام را که میخواهد، انتخاب کند.
نکتة قابل توجه این است که نویسنده در اثنای داستان و با بیان حوادث زندگی قهرمان عاشق با شخصیت معشوق، دنیای داستانی شبیه به واقعیتش را به دنیایی غیرواقعی و یا دنیایی سراسر شک و تردید و سردرگمی نزدیک میسازد.