خلاصه ماشینی:
"وجود رابطه بین مکان کنترل بیرونی مادر (چه گرایش به شانس و چه گایش به افراد قدرتمند در علتیابی شکست یا موفقیتهای زندگی)و پیشرفت فرزند را میتوان با توجه به روند اجتماعی شدن کودکان توجیه نمود.
این چنین شیوهای از سوی مادرانی که خود، بزرگترین عامل تعیین کننده رویدادهای زندگی را شانس با افراد قدرتمند میدانند، امکانپذیر نیست و چه بسا که در علتیابی شکست یا موفقیت کودکان، به عوامل شانس و قدرت معلم و شرایط مدرسه، بیش از تلاش خود دانشآموز بها دهند و حس مسؤولیت را در آنها کاهش دهند.
دلیل دیگر به اثر کنترل افراطی مادر در رشد باورهای بیرونی فرزند مربوط است، که میتواند کودکان را مستعد این باور سازد که حوادث زندگی آنان مربوط به عوامل خارجی مثل اعمال والدین آنهاست و این افراد قدرتمند هستند که مسیر زندگی را تعیین میکنند.
پیشنهادهای تربیتی: *والدین که به جای کنترل افراطی فرزند خود، به حمایت از خودمختاری آنان میپردازند؛یعنی کودکان را به آغازگری تشویق میکنند، به آنها حق انتخاب میدهند و نیز کمتر از فشار و تلقین برای کنترل رفتار فرزندان استفاده میکنند، کودکانی اجتماعیتر و پیشرفتگرا خواهند داشت که خود و نه افراد قدرتمند دیگر را مرکز علیت اعمالشان حس میکنند و ادراک بیشتری نیز از صلاحیت خود خواهند داشت.
*شایسته است مادران به دانشآموزان کمک کنند که مسؤولیت رفتاری خویش را بپذیرند تا هنگام برخورد با موانع و نرسیدن به نتایج دلخواه، صرفا رویدادهای بیرونی و افراد دیگر را مورد انتقاد قرار ندهند، بلکه با برخورداری از مکان کنترل درونی، مسؤولیت پیامد رفتار خود را قبول نمایند که این پذیرش درونی باعث عمل مؤثر در محیط و افزایش عزتنفس خواهد شد."