چکیده:
تعزیه به نمایشهای آیینی منظوم، محزون و عامیانهای گفته میشود که بیانگر واقعۀ شهادت امام حسین(ع) و یارانش در سال 61ق در صحرای کربلاست. معمولاً دو اصطلاح «تعزیه» و «شبیه» را به جای یکدیگر به کار میبرند؛ درحالیکه آن دو متفاوتاند. با تکامل این گونۀ عامیانه، طنز و مطایبه به شبیهنامهها وارد شد. همچنین گونهای نمایش تعلیمی به وجود آمد که افزونبر غمانگیزی، خندهآور و مضحک بود و تعزیه یا شبیه «مضحک» نام گرفت. طنز و مطایبه در تعزیه و شبیهنامهها، کارکردهایی مانند تحقیر اشقیا، تشفی خاطر شیعیان عزادار و تمسخر مظاهر قدرت دارد.برخی ویژگیهای زبان طنز و مطایبه در شبیه و تعزیهها عبارتاند از: تضاد، بزرگنمایی، کوچکنمایی و به کارگیری گفتاری عامیانه. این پژوهش با روشی توصیفی - تحلیلی، ضمن بیان پیشینۀ طنز در این گونه، نشان میدهد که بیان طنزآمیز به همراه شگردهایش در آثار نمایشی حزنانگیز نیز وجود دارد.
Ta̕̕ ziye is crystalized as lyric, melancholic and popular rituals on the occasion of the martyrdom of Imam Hussein (AS) and his companions in the desert of Karbala in the year 61 AH. In general Ta̕̕ ziye and Shabihe are used interchangeably provided they are to some extent different. By the evolution of these two popular types, satire and humor have been emerged in Shabihhe. Also, it has been appeared a kind of educational –dramatic genre which was tragic, funny and was called ridiculous Ta̕̕ ziye as well. Ashqya humiliation, relief and scorn of Shiite mourning and mockery of symbols of power are among the functions of satire and humor in Ta̕̕ ziye. Some features of satire and humor language in Ta̕̕ ziye and Shabihe are: Antonymy , exaggeration , zooming out and colloquial form of everyday language. By adopting a descriptive – analytical research methodology, this study by reviewing the related literature tries to show that satirical expression and its techniques are widely used in dramatic works.
خلاصه ماشینی:
"نخستین تعزیه ها حزن انگیز و تنها دربارة واقعۀ عاشورا بودند؛ اما با پیشرفت این (ع ) گونه ، شبیه هایی دربارة اشخاص و مضامین دیگری مانند «نبرد امام علی و عمرو بن عبدود»، «پیامبر اسلام (ص )»، «موسی (ع ) و درویش بیابانی» و نیز موضوعات غیرمذهبی پدید آمدند که گاه صحنه های مفرح داشتند.
اشتلم و رجزخوانیهای طنزآمیز از عناصر طنزآمیز شبیه نامه ها، اشتلم خوانی اشقیا برای نشان دادن شکوه و عظمتشان است ، یعنی رجزهای اغراق آمیز و طنزآمیزی میخوانند و خود را از نظر شجاعت ، قدرت و تدبیر مانند قهرمانان حماسی و اسطوره ای ایران میدانند یا با پهلوان خوانی و بیان غلوشده گفت وگو میکنند.
در شبیۀ «سرگذشت شیرافکن » نیز پهلوان در جست وجوی امام علی (ع ) است و هنگامی که ایشان را نمییابد، از شدت خشم ، عوامانه به بت هایی که خدایان وی به شمار میآیند، دشنام میدهد: خاکت به سر ایا بت عزا، تویی خدا از گردنم برون کنمت سازمت رها هستی تو چیز هرزه ای، ای بت نه ای خدا اکنون زنم تو را به زمین ای بت عزا (بکتاش و غفاری، ١٣٨٣: ١١٣) در این گونه نمایش ها، دشنام و هجو برای تمسخر و کنایه به کار میرفت و در برخی از آن ها، اشقیا با اشعار هجوآمیز با یکدیگر سخن میگفتند.
زبان طنز در تعزیه و شبیه نامه های فارسی دوران قاجار، بیشتر به صورت طنز موقعیت با ویژگی هایی چون زبان و فرهنگ عامیانه ، گفت وگوهای مضحک ، تضمین های بیربط و مطایبه آمیز با انحراف از موضوع اصلی، اغراق به دو شکل کوچک نمایی و بزرگ نمایی و توصیفات طنزآمیز پدید میآمد."